ببين عزيزم سنت كم نيست منم ٤٠سالمه تو اين سن بايد كاملا منطقي باشيم نه از روي احساس رفتار بكنيم شوهرهامون نتيجه انتخاب خودمون بودن اونزمان با چن باز يا بسته انتخاب كرديم الان نتيجه رفتارهاي گذشته خودمون رو ميبينيم من خودم دو سال با شوهرم دوست بودم باز ميگم ايران و فرهنگ ما جوريه كه نميشه يك پسر رو قبل از ازدواج شناخت حالا هر چقدر كه دوست باشيم بايد جداقل هم شش سال بچه نياريم تا شناخت كامل باشه حالا شما بچه هم اوردي و الان افتادي به چرا گفتن ها
منكه زندگي شما رو نميدونم اما احتمالا تا اينجاش همش دست خودت بوده پس نتيجه اعمال و انتخابات خودت بوده حالا دركت ميكنم خسته اي روحت و جسمت خسته است بايد تلاش كني براي ساختن و درست كردن شوهرت رو دكتر ببر خودت تلاش كن براي كار تا شوهرت هم تشويق بشه براي حركت و فعاليت بيشتر خانوم محور خونه است ميتونه روح و شادي بياره خونه يا ميتونه گرد غم رو بپاشه تو خونه
الان بشيني و ناله كني جز اينكه افسردگي بگيري چي بهت ميرسه ؟ميتوني مثلا الان طلاق بگيري؟اوضاعت از اينم بدتر ميشه والا
بچع ات چند سالشه؟