قطعا یه مقدارشو میدادم فقیر قطعا دلم نمیومد بدم ولی آخر زورکی میدادم 😅بعدش خونه واسه مامانم میخریدم تا از پله راحت شه
یه خونه یه جهاز یه ماشین کلی طلا برا خودم مادرم میخریدم برنامه ای واسه بقیش ندارم نهایت مغازه میخریدم میدادم کرایه به افرادی که نیازمند هستن با کرایه کمتر
ولی همونقدر که مطمئنم برا مادرم خونه میخریدم همونقدر هم مطمئنم که یه مقدارش میدادم واسه کسایی که عاشق همن نمیتونن بخاطر پول بهم برسن درحد یه زندگی خیلی ساده یه عروسی یه لباس خوب واسشون فراهم میکردم
خودم نشد به عشقم برسم برا خیلی چیزا یه دلیلش ازدست رفتن املاکش ولی آرزوم اینه یکیو خوشبخت کنم امیدوارم خدا دل بزرگی بهم بده که بتونم روزی به پول رسیدم ازش دل بکنم شاهد خوشحالی یکی باشم آرزوم برا یکی برآورده کنم