کسی هستش با مادرشوهر و خواهرشوهر یه ساختمون زندگی کنه ، خیلی تحملش برام سخت شده ، هیچ راهی نیست از اینجا بریم ، مادرشوهرم خیلی فضوله، هر وقت دوستام میان خونمون میدونه مهمون دارم سریع میاد تو ببینه چخبره
هر روز باید یبار خونمون بیاد
از طرفی خواهرشوهرمم طبقه بالای ماست، یه پسر دوساله داره که کلا مادرشوهرم بزرگ کرد ، اونو خیلی دوست دارن ، بچه منو هرچقدرم نبینن دلشون تنگ نمیشه ، خیلی دارم اذیت میشم
من ..بشدت برام غیر تحمل شده منم هیچ راهی ندارم .
چرا راهی نیست ک بری
اومد خونه ات کتاب بگیر دستت حوصله اش سر میره خودش میره خونشون. به دوستات هم بگو وقتی اومد حرف نزنند باهاش تحویلش نگیرند
خب بهتر که دلشون تنگ نمیشه
کمتر میان
خلاصه دوس داری بیان یا نیان؟
منم مثل توام 😢اونقد اذیتم کردن خدا ازشون نگزره بی هیچ وجه
درک میکنم سختهههههههه
وقتی هیچ راهی نیست که برید تنها راهش نادیده گرفتنه و نباید زیادم صمیمی شد مثل مهمون غریبه باهاش برخورد کن مادرشوهرتو وقتی میاد پذیرایی کن زیادم گرم نگیرباهاش صحبت کنی کمتر میاد دیگه یکی دوبار بیاد مغذب میشه دیگه کمتر میاد
دوست دارم بچمو دوست داشته باشن ، اون نوه شون رو یه روز نبینن دق میکنن ، اما دختر منو اصلا انگار نه انگار
حتی یه مدت به شوهرم گفتم بچه رو نبر شاید دلشون تنگ بشه ولی دیدم نه اصلا براشون مهم نیست
مادرشوهرم که میاد بخاطر اون نوه اش هستش ، اون نوه اش میگه بریم نی نی بخاطر اون میاد
بآور کن من همینجوری باهاش رفتار میکنم ، سرسنگین ، اما خیلی فضوله، خیلی حرص میخورم فک کن تو پارکینگ بوده دوستم میخواسته بیاد بالا باهاش اومده بالا
به همه چیز کار داره ، میخاد از همه چیز سردربیاره ،نگی هم سوال میپرسه که بدونه
خب شانسی ک اوردی اینه ک بچه ات رو تحویل نمیگیرن.ناشکری نکن😁
خیلی ام عالی ک نه بچه میخواد بره نه اونا میخوانش.بیچاره میشدی. دیگه دوست داشتن یک عدد فضول چه ارزشی داره ک ناراحتی بخاطرش
والا اینقد فضولی دوستامم حرف نزنن ، این باهاشون حرف میزنه خب نمیشه جواب نداد که
وای دارم میمیرم ،چند سال تمام مجرد بودم کار کردم کلی پول جمع کردم که مثلا خونه بخریم ، همشو شوهرم تو بورس و ارز از دست داد. دلم میخاد برم از اینجا اما با این گرونی دگ میشه کجا رفت
همه این مشکل و دارن با خانواده شوهر کلا یکجا زندکی کردن باخانواده شوهر اشتباهه هرچقدرم طرفین خوب باشن باز به مشکل میخورن این خارجیاخوبن دست زنشونو میگیرن میرن سالی یه بارم خانواده اشونو نمیبینن هردونفر...
فک میکنی وقتی تنها باشی خانوادت دور باشن ، آدمیزاد دلش میخاد محبت ببینه ، دوست داشته شدن ببینه وقتی این تفاوت‌ها رو میبینی دلت میشکنه
هر وقت میبینی اون نوه شون همراهشون، می‌برنش بیرون، اینو می‌خرن، اونو می‌خرن، کلا ذوقو میبینم تو چشماشون
ولی بچه من اصلا یکسالم نبینن براشون مهم نیست
