بچه ها من یه مامان بزرگی دارم
تا میبینه بابام نیست سریع میاد لنگر میندازه خونمون چند روز
این اتفاق معمولا هفته ای یا یه هفته درمیونه
اصلا براش مهم نیست که مثلا ما دانجشو یا دانش اموزیم درس داریم
همشم به مامانم میگه ایشالا دخترات زود تری ازدواج کننو برن که من راحت بیام خونه شما
در صورتی که مامان بزرگم یه دختری هم تو این شهر داره ولی زیاد خونه اون نمیره و تمایل داره بیاد خونه ی ما
و همشم میگه این خونه دخترمه و (به شما یعنی (من و خواهرم )ربط نداره) برید اتاق درستونو بخونید
درصورتی که اصلا نمیشه
از کنازش رد میشم یا اب بیار یا چیزای دیگه
به نظرتون من زیاد حساسم یا مشکل از اونه
از طرفی هم اصلا خواب نداره
از ساعت ۴ صبح پا میشه برای نماز خوندن کلی حرف میزنه
اون ۲ ساعتی هم که خوابه کلی خروپف میکنه که ادم واقعا مشکل اعصاب پیدا میکنه
خونشون هم تو همین شهره میتونه بره خونش