اصلا برام مهم نبود همش بادوستام پی خوش گذرونی بودم
به قول کافکا : بغلم کن ، بغلم کن که حرف زدن کافی نیست .... پناه میبرم به رویا ....از شر تمام واقعیت های تلخ ...نمیدانم رسیدن چیست،اما بی گمان مقصدی هست که همه وجودم به سمت آن جاری است...
من یادمه این اتفاق واسه دختر عمم افتاد چه شبایی که تا صبح حرف نمیزد و تعریف نمیکرد.چقدر سخت بود واسش.ولی خداروشکر میگذره واسه همه.سخت نگیر فقط سعی کن ذهنتو درگیر کارای دیگه بکنی
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
به قول کافکا : بغلم کن ، بغلم کن که حرف زدن کافی نیست .... پناه میبرم به رویا ....از شر تمام واقعیت های تلخ ...نمیدانم رسیدن چیست،اما بی گمان مقصدی هست که همه وجودم به سمت آن جاری است...