کادوی تولدم واکنش مادرشوهر

دقیقا😂😂😂

نه. برای اینکه از تو خالیه و واقعا احساس بی ارزشی میکنه. شایدم حق داره. نه سوادی داره. نه پول نه جایگاه اجتماعی نه بچه هاش اون چنان مایه افتخارن.

ولی طرز فکرش واقعا برام قابل هصم نیست. یعنی حرفاش بی احترامی به خودشه. من پدرشوهرم کارگر و نگهبان بوده. اونوقت کافیه یه دختری عقد کنه. سریع میگه باباش چکارس؟ بعد مثلا شغلش خوب باشه فوری میگه باید کادوی خوب براش بخرن. مثلا زنداداش من پدرش دندون پزشکه. میرفت میومد میگفت باید براش خرج کنید باباش دکتره. جالبه جلوی دختراشم میگه. نمیگه به این بدبختا برمیخوره که مثلا ما بابامون کارگر بوده مگه ادم نیستیم. 

آره بابا من که مشکلاتم خیلی عمیق بل نسبت عین خر موندم تو گل یه روزی منم دغدغم فقط این بود تولدم برام چی میخری الان ولی خودمم به روم نمیارم تولدمه ایشالا که همه مشکلاتشون حل شه همیشه کادوبازی و اینا باشه

بعضیا بویی از مادری نبردن

نمیدونم عزیزم به هر حال مهم نیس که این حرفو زده باشه اگه همچین ادمی هس بهتر که ناراحت بمونه توام کیکو ببر بیشتر حرص بخوره اگه اینجوری میگم چون حق نداره انقد ناراحت باشه خوب برا پسرش زن نمیگرفت 😐مجبورش که نکردن بعدم کیکو ببر بزار جلو پدرشوهرت 😂که از اونم یه چیزی بگیری البته شوخی میکنم ولی اکثرا پدر شوهر ها ذوق میکنن به این چیزا 

آره درست میگی اون که بی عقله تو باهاش در نیفت گله شم به شوهرت نکن کلا آرامشتو با هیچی عوض نکن

اخه هر شوخی ای هم جا داره. مثل مادرشوهر من، توی روم میشینه هر چی دلش میخاد میگه. بعد که من ناراحت میشم به شوهرم میگم. میگه منطور نداشتم شوخی بود. انگار من خرم نمیفهمم. 

چه بهتر 😊

 اره بابا ☺

بیاین تاپیک آخر من یه کدومتون برام قرآن باز کنید

تمام اعضای خانواده شوهرم مارو اول زندگیمون ول کردن اونم فردای جشن نشونمون همه هزینه های زندگیمون افتاد گردن پدر و مادر بیچارم

پدر بزرگم بنده خدا تو برنج کاری کار می کنه و خیلی زحمت کشه

مادر شوهرم از ما برنج خواست کلا صدتومن میشد ما بدون حرفی بهشون برنج دادیم از من پرسید چقدر میشه من هزار بار تعارف کردم قابل نداره آخر قیمت رو گفتم ؛شوهرم برگشت گفت اینکه قیمت برنج رو به مادرم گفتی خیلی حالش بد شده و داغونه خونه رو گذاشته رو سرش😒 آخر بعد چهارماه نصف پول رو دادن اونم با ناز و نوز نصف دیگه هم پدرومادرم گذاشتن روش😔

اخه عزیزم منظورم اون پروها نیستن ادم شوخ طبع کسی رو ناراحت نمیکنه 

متاسفانه تقصیر خودنونه که پرروشون کردیم 

لیاقت محبتمون رو ندارن

نباید محل سگ بهشون بدیم

دیگه خودمو راحت کردم . گفتم چند ماه یبار میرم میبنمشون.ادم باید با هم شان خودش رفت و امد کنه. اونا لیاقت منو ندارن. از اون موقع که باهاشون رفت و امد ندارم با شوهرمم بهتر شدیم. حالا همش به شوهرم میگن بیاد دلمون براش تنگ شده. یادشون رفته چه حرفهای زشتی بم زدن

شوهرم که ۴ تا برادر داشت

تمام جوونیشو به پای مادرش ریخت خیلیییییی واسش فداکاری کرد اول زندگیمون برای همیشه فرار کرد تو شرایط سخت ولمون کرد تو این دوسالی که ازدواج کردیم یه یار زنگ نزد بپرسه پسرم مردس یا زنده