سلام خواهرای گلم
شبتون بخیر باشه
من پدرم یک ماهه فوت کرده و کسی ک دوسش داشتم و دارم خبر دار شد ک اره پدرم فوت شده و بعد چند ماه پیام داد
و خواست ک دوباره ما باهم باشیم
(جداییمونم سر این بود ک بهم خیانت کرد و مادرش نمیخاست باهم باشیم🙃)
البته بگم من با این اقا ۱.۲دوست بودم و طرف به شدت دختر باز و هول بود🤦🏻♀️و سر ابن قضیه ها کات کردیم
بگذریم..
پدرم ک فوت شد،این آقا اومد گفت اره بیا باهم دوباره باشیم..
منم ازش مهلت خواستم تا فکر کنم تا رفتیم بیرونو ازم ج خواست
پیش هم بودیم مامانش زنگ زدو حس کردم نمیخاد باهم باشیم ...(چون تفاوت سنیمون خیلی زیادع من ۱۸اون ۲۵
میگ نمیخام باهم باشین اتنا بچس تا بزرگ شه وقت میبره .بزرگ ک شد میریم سراغش🤦🏻♀️)
دیگ منم به اقا گفتم ک نه نمیخام باهات باشم اگ منو میخاستی منو از اول ول نمیکردی بری و مادرتم راضی میکردی
از این قضیه یه هفتس میگذره ولی
واقن من دوباره بهش عادت کردم نمیدونم تو نبودنش چیکار کنم . اصن انگار دارم دیونه میشم 🤦🏻♀️
داغ از دست دادن پدرم یه طرف
جدا شدن و جواب رد دادن به کسی ک دوسش داشتمم یه طرف
همش باخودم میگم نکنع کار اشتباهی کردم
هوف نمیدونم چیکار کنم واقن
شما بگین برم به یه روشی بگم میخامش برگرده یا نه کار درستی کرد
امیدوارم منظورمو فهمیده باشین
ممنون❤️