من قاتلم من گنهکارم همون موقع که با شوهرم تو عقد بودیم به جای شناخت از هم فقط ذوق زذه بودم و اشتباهاتش را ندیدم و نشناختمش و یا همون ماه اول ازدواجمون که اونقدر شوهرم را دوست داشتم و اعتماد داشتم که کفت بچه بیاریم کفتم چشم نذاشتم بشناسمش و بعذ یه طفل معصوم را به این دنیا بیارم اما الان بعد سه سال پسرم جیگر گوشمو چهار روزه از پیشم برده که منو زجر بده من قاتل روح پسرم هستم که پدرش را یه اذم روانی انتخاب کردم من احمقم که سه سال گذاشتم بچم تو میدون جنگ بزرگ بشع نه خونه امن و پر از آرامش من یک مادر بد هستم چون اکه تو زندگی بمونم روح پسرم با دعواهای ما نابود میشه و اکه طلاق بگیرم برچسب فرزنذ طلاق رو پیشونی پسرم میمونم من دارم دق میکنم تو رو به خدا قسم به خدا بگین فرگل تقاص بی فکری خودشو میده و داده جوونیم و عمرم رفت ولی تو رو بزرگیت قسم پسرم عاقبت به خیر بشه
تو رو خدا دعا کنید پسرم را ببینم به زودی چهار زوزه پدر بی زحمش ازم جداش کرده
تو رو خدا برا حال دلم دعا کنید