ممنونم مهربونم
الان که دیوارِ مهرباني و سبدِ مهربانی و مغازه هایی رو می بینم که این عبارات رو نوشتن که (( نداری مهمون باش، داری مهمون کن)) به یادِ پدر مرحومم میوفتم که حدود سی سالِ پیش زمانی که مغازه نانوایی داشت، اونم در زمان جنگ و با وجودیکه خودمون 6، 7 تا خواهر برادرِ مدرسه رو و دانشجو بودیم، هر از چندگاهی میدیدم پدرم مقداری برگِ مقوا و بعضی مواقع هم کارتن جای کفش که سفید بود رو به خونه میآورد و اونو به شکل مربع های کوچیک تکه تکه می برید و بعدش مُهری که درست کرده بود و اسم خودش روی اون حک شده بود رو میداد ما روی اون مربع های بریده شده با جوهر میزدیم. من اون موقع ابتدایی بودم و سر از اینکار در نمیاوردم ولی بعدش فهمیدم که این یه جور کُپن هست که پدرم درست میکنه و بین خانواده های بی بضاعت تقسیم میکنه تا هر وقت اومدن نون بخرن، به جای پولِ نون، اون کُپن رو به کارگر مغازه تحویل بدن و نشونشون رو بگیرن و برن.