سلام من اواخر سال ۹۸ بچم سقط شد پنج ماهه بود...راستش خودمم اصلا علاقه ای ب بچه نداشتم و متاسفانه واقعا دست خودمم نیست اصلا بچه دوست ندارم و اون دوران بارداری هم خیلی برام سخت گذشت تا اومدم عادت کنم بش سقط شد...بماند ک چقد دردو عذابو تو اون سن تحمل کردم..شوهرم هم متاسفانه خیلی نفهم هستش اصن هیچی نمیفهمه شرایط خوبی نداریم ن پولی م اخلاقی جوری ک دوروز بعد اینکه حقوق می گیریم لنگ ۱۰۰ تومن پولیم بخاطر قسطامون اما گیر داده ک الا بلا بچه بیاریم هی بهم فشار میاره کلی اذیتم میکنه من واقعا دارم دیوونه میشم همیشه باهم دعوا داریم کلی بددهنی میکنیم ب هم بی احترامی من واقعا خسته شدم بضی اوقات ک فکر میکنم قراره تا اخر عمر تحملش کنم ب خودکشی فک می کنم اصن انگار مجبورم باش بمونم شرایط هم ندارم جدا شم😢اصلا ب بهداشتش توجه نمی کنه ن مسواک میکنه ن توخونهلباس میپوشه مث تارزان برا خودش تو خونه میگرده اخه من دیگه چی کنم ی موقعی در حد مرگ دوسش داشتم اما الان ن قبلا بهم چندیم بار خیانت کرد در حد چت کردن بهش کلی شک دارم نمیتونم اعتماد هم کنم الان هم هی قسم میخوره بهم اعتماد کن فلان من کاری نمیکنم اما دلم باهاش صاف نیست دیگه..من دوست ندارم بچه دارشم 😔
نه دیگه الان بی فایدس قبل از اقدام باید میخوردی و ادامه میدادی فقط دیگه اگه باردار شدی بدون مسئول یه ...
من بخدا ب این فکر می کنم ک قراره بچه داشته باشم دوست دارم بمیرم واقعا بچه دوست ندارم مخصوصا از این مرد ک هیچی نمی فهمه ...ب خدا میگم کاش کاری کنی یا بمیرم یا جداشم ازش
خب دوستانه باهاش حرف بزن براش تیشرت وشلوارکهای خوشگل بخر من خودم لباس توخونگی برای شوهرم میخرم کم کم ...
میخرم هی دادو بیداد ک پول ندارم نخر برا خودم میخرم حرف نمیزنه فقط در این حد ک شرایطمونو درک کن اما برا خودش کلی چرتوپرت میگه اصن ب تیپش نمی رسه ...اخه بمم میگه درک کن اما خودش بدتره اخه تو این اوضاع بچمون چیه
من بخدا ب این فکر می کنم ک قراره بچه داشته باشم دوست دارم بمیرم واقعا بچه دوست ندارم مخصوصا از این م ...
احساس میکنم افسرده شدی عزیزم از دست کاراش وقت مشاور حتما بگیر ،مادرشوهر و...بچه نگه نمیدارن که مسیولتش فقط عهده تو هست تا وقتی احساس نکردی بچه دوس داری نیار اصلا گناه داره