ممنونم،۳۰ سالمه،۳ ساله ازدواج کردم،در این حد بگم که اونقدری دوستش داره که راحت ب من گفت برو،حتی جلو چشمش چمدونامو بستم و اصلا عین خیالش نبود و فوتبال میدید...حتی لباس خوابا و لباسای شخصیمو برداشت ریخت تو پلاستیک زباله ....من حز خوبی کاری نکردم حتی با شکاکیش و هزار جور مشکلاتش کنار اومدم ...اما این شد مزد خانومی و صبوریم...
الانم تنها دلخوشیم اینه که خبر شادی دیگران رو بشنوم یا خوشبختی هم سن و سالام رو ببینم ...تنها دعام اینه آروم یشه دلم و انقد دلتنگش نباشه😔