سلام به همهی دوستان ما چندسال پیش میخواستیم ماشین سنگین بخریم
پدر شوهرم یک سمند فروخت به برادرام 12ملیون که یک ماه بعد از ماه فروشماشین خرج کامل آورد و نزدیک 8 تومن خرج آورد بماند که دیگه چقدر من حرف شنیدم ازبرادرام از اونور هم پدر شوهرم گفت من خبر نداشتم که ماشین خرابه چند مدت بعد ماشین رو فروختند به شرط رنگ فابریک هست خریدار ماشین رو برد کارشناسی گفتند که فقط سقف ماشین سالمه بازم پدر شوهرم گفت من خبر نداشتم اینا به کنار شوهر من وقتی خواست ماشین بخره پدر شوهرم گفت منم شریک کن ولی شوهرم گفت بابا میخام 6دانگ مال خودم باشه ولی هر وقت تونستم بهت کمک مالی میکنم ولی پدر شوهرم ناراحت شد و گفت تو نمیخوای یه لقمه نون سر سفرهی من بیاد البته ناگفته نمونه که اون موقع پدر شوهرم خودشون تریلی داشتند و 2دونگ تریلی دیگه هم با برادر شوهرم شریک بودن وحقوق بازنشستگی هم داشتند بعد از اون ماجرا قبول نکردن شراکت پدر شوهرم کلا با ما دشمن شد شوهرم خیلی زحمتکش هست ولی هرچی میدوییم به هیچ جا نمیرسیم تا پول جمع میشه یه اتفاق بدی می افته پول از دستمون میره تا دیروز که پدر شوهرم اومد گفت جای 12تومن اون موقع باید 80تومن به من بدی شوهرم ناراحت شد وگفت بابا من کمکی که ازت نخواستم ولی چرا باید 80تومن بدم و پدرشوهرم ناراحت شدند و با هم بحث لفظی بدی کردند وپدر شوهرم نفرین کردند که امیدوارم اگر حقی بر گردنت هست خدا ازت بگیره واگه تو نونت شد دوتا من رو خودم رو با زغال سیاه میکنم ورفتند