قلبم از جا کنده شد مهمونی کوفتن شد اخه من رو اینجور چیزا حساسم اینم میدونم ک حالا حالا ها یه حلقه دیگ نمیخره بعدش قرار بود پدرشوهرم واسمون خونه بخره من گفته بودم میخوام داخل شهر باشه بعد دیدم نه تصمیم داره از اطراف شهر از جاهای پایین بگیره اعصابم اینقد خورده چون شوهرم اخلاقش بده تنها دلخوشیم اون خونه هس اینم بگم ک خونواده من از بچگی باهام بد بودن من یه جورایی از دستشون فرار کردم حتی اگه اخلاق شوهرم خیلی بد هم باشه بازم به خونوادم ترجیح میدم
اومدم خونه کلی گریه کردم 😔😔😔😔