اکرم خانم پیرزن تنها و مهربانی بود که در یکی از محله های پایین شهر یک منزل ویلایی داشت.
منزل اکرم خانم یک خانه ی کاهگلی بود که حیاط بزرگی داشت و وسط حیاط حوض بزرگی بود و خانه ها دورتا دور حیاط بودند.در این خانه ی ساده و زیبا ۴ خانواده زندگی میکردند.
اکرم خانم که یکی از خانه های تک اتاقه رو برای خودش برداشته بود چون صاحب بچه نشده بود و هنه ی فامیل هاش فوت کرده بودند تنهای تنها زندگی میکرد و همین تنها زندگی کردنش باعث شده بود به فکر اجاره دادن خانه ش بیفته که هم درآمدی برای خودش کسب کنه و هم اینکه تنها نباشه.
خانواده ی بعدی یک زوج جوان بودند که فامیلی دوری هم با اکرم خانم داشتند و بعد از عروسی شان مستاجر شده بودند.
همسایه دیگه، که در بزرگترین خانه اقامت داشتند خانواده اقای اکرمی بودند که یک دختر همسن رها به نام مهسا داشتند و یک پسر همسن رامین به نام علی..
اکرم خانم زن تپل مهربانی بود که عاشق بچه ها بود مخصوصا رستا که دختر شیرین زبان و زیبایی بود.
قسمت_دوم#