به بچم میگه به من بگو مامان😐

نه منظورم اینه که من و شوهرم هردو کار میکنیم پول در میاریم، اما اونا دیگه زحمت منو حساب نمیکنن که منم توی این زندگی سرکار میرم، کلاً خوبی کردنای مارو وظیفه میدونن. خواهرشوهرم اوندفعه از ماشین پریده پایین میگه برم قیمت دل و جگر گوسفند رو بپرسم تا مرغ نخریم دل و جگر بخرین ببریم تفریح😐 تو دلم گفتم یا خدا اینا اصلاً خجالت سرشون نمیشه چقدر پرروئن. ما هروقت میریم خونه‌ی خواهرشوهر بزرگه‌م با خودمون مرغ و میوه و یه عالمه چیز میبریم چون وضع مالیش زیاد خوب نیست میگیم اذیت نشه، دفعه‌ی پیش میگفت مردم میرن دل و جگر میخرن ما یه مرغ بو گندو خریدیم😕 بعضی وختا تا پای سکته میرم از دست پرروییشون. خواهرشوهر کوچیکه‌م، شوهرم قبلاً پیشم گفته که جهیزیه‌ی خواهر کوچیکه رو خودش براش خریده، اونوقت چندوقت پیش توی جمع برگشت گفت من بقیه‌ی داداشا برام جهیزیه خریدن محمد فقط یه سکه بهم داد روز عقد😐 خواستم بگم اگه دروغ میگی خدا شرمندت کنه

ممنونم قربونت برم آره خداروشکر عوضشو توی زندگیمون میبینیم، اما چه فایده وقتی گیر یه عده افتاده باشی که بویی از انسانیت نبردن! بخدا همیشه خودم به شوهرم میگفتم هوای خواهراتو داشته باش براشون کادو بخر وقتی میرفتیم خونه‌شون میگفتم مواد غذایی ببریم نکنه فشار بهشون بیاد. اما اونا از اخلاقم سوءاستفاده کردن الان دیگه هرجور دلشون میخواد با من حرف میزنن. فقط بدیاشونو به خدا واگذار میکنم.

پس چی،انقد جانماز آب میکشن دیگه نمیدونن که حق الناس رو گردنشونه و اینا قبول نیس😒

اگه باز حرصم بده بهش میگم 

مادرشوهرم فوت شده، یه زن‌بابا جاشونو گرفته که از اینا سوءاستفاده گرتره، اون که دیگه آخرشه! یه هفته بعد از ماه عسلمون رفتیم خونه‌شون بیرونم کرد

من سه ماهه باردارم، دفعه‌ی پیش خواهرشوهرم به خاطر اینکه یه گلایه ازش کردم گفتم چرا چندوقت پیش توی تفریح بهم توهین کردی، بخدا هرچی از دهنش دراومد بارم کرد و مادرم رو هم نفرین کرد. به قرآن تا چند روز دل درد شدید و لکه بینی گرفتم رفتم دکتر گفت هماتومت به جای اینکه کوچیک بشه عود کرده نزدیک بود بچه‌مو از دست بدم. اونوقت طبق معمول که هربار صدتا حرف بهم میزنه بعد از دو روز زنگ میزنه عذرخواهی میکنه، بعد از دوسه روز زنگ زد منم اعصابم خیلی خراب بود جوابشو ندادم. نمیدونم چی به شوهرم گفته بود اون شب شوهرم تا حد مرگ کتکم زد طوری که بالا آوردم. روز بعدش زنگ زدم به خواهرشوهرم، برگشته میگه چرا دبروز زنگ زدم جوابمو ندادی؟ خدا به راه راست هدایتت کنه😐 دوست داشتم بهش بگم اگه راه راست اینه که تو داری روش قدم برمیداری خدا نصیبم نکنه، نفرین هزار نفر پشت سرته از بس بداخلاقی

اوهوم☹️ بخدا قسم از روز اول هرجوری باهام رفتار کردن سرمو انداختم پایین سنگ به زبون اومده من به زبون نیومدم. الان دیگه مشکل اعصاب پیدا کردم. شوهرمم تا چیزی میشه میفته به جون من اینقدر کتکم میزنه که نگو، باید اصلاً اسم خانوادشو نیارم وگرنه بهش برمیخوره

ممنونم عزیزدلم😘😘🌹

حامله ای بعد شوهرت کتک زد؟؟دهن اون خواهرشوهرو صاف کن

باورکن هیچکس مادرنمیشه 

من پسرهام نصف روزبامادرم بودند وهستندخیلی هم محبت می بیننداما بازهم مادرشون منم

نگران نباش بذارنگهش دارن😆😉

اوهوم☹️ شوهرم خیلی دوسم داره ولی خانوادش یه زبونی دارن که نگو، جوری خودشونو مظلوم میگیرن که شوهرم فکر میکنه تقصیر منه

خدا لعنتشون کنه