من خواهرم کلاس اوله منو مامانم حرف میزنیم میگه من میدونم چیکار می کنین همه چیو میفهمه لامصب
اره بخصوص وقتی شوهرم خیلی اسباب می شکست و خونمون داغون می شد با خودم گفتم همه چی دیگه تموم ولی تا صبح نکشید آشتی می کردیم و زود خونه رو تمیز می کردیم، شوهرم خیلی عصبی هست یه بار طبه ترشی ها رو ریخت تو خونه باز فرشا رو شستیم، یه بار روغن مایع رو برداشت ریخت روی مبلا 😐خوبه باز مبلا رو عوض کردیم مثلا چند وقت پیش بعد مدت ها باز یه دعوا بد کردیم گلدون ها رو انداخت توی خوبه یه بشقابم جلوی دستش بود زد به دیوار شکست بعد بخاطر بچم سعی کردیم کشش ندیم بچمم داشت دیونه میشد، شوهرم برداشت سریع شیشه هارو گلدون ها رو جمع کرد و خونه رو جارو برقی کرد ولی یه شیشه رفت توی پاش و خونی شد باز ناراحت شد خونه پاشو زد به کمد دیواری😐😐😐باز آخر شب به زور بغلم کرد بردم سر جام بوس بوس😐😐😐باز بخاطر بچمون یه عالم غصه خوردیم که چرا بی خودی جوشش دادیم
وای بچه هم دارید خیلی خودتون رو کنترل کنید بچه ها خیلی غصه میخورن در واقع داریم با دعوا هامون نابودشون میکنیم هر وقت شوهرت خواست چیزی بشکنه بگو به خاطر بچه کوتاه بیا آرامش کن بیشتر اتیشش نزن سعی کن دعوا هاتون جلو بچه نباشه اگه پس فردا بچه دچار مشکلات روحی و روانی شد بدون خودتون مقصر هستین عزیزم
می دونم بخدا بچم داشت سکته می کرد تنگ ماهی افتاد بود ماهی هاش داشتن جون می دادن اشک می ریخت می گفت ماهی هام بمیرن مهدیا (دختر عموشه هم سنن) بیاد خونمون بگم چرا ماهی هام مردن من چی بگم ابرمون میره، باباش زود برداشتشو ن انداختشون تو آب، من بخصوص شوهرم بخاطر همین دعوا که بچم اینقدر ترسید باید به خدا جواب پس بدیم، شب که خوابش برد دوتامون عذاب وجدان داشتیم ولی فایده نداره دوتامون منیم یعنی هیچ کدوم کوتاه نمیام، ولی بخاطر بچه بازم خیلی کوتاه میایم این دعواهم بعد خیلی از مدت هاس و سعی می کنم اصلا دیگه تکرار نشه
