شیر دادن

بچه حست رو میگیره و وقتی عصبانی و یا استرسی هستی شیرتم منتقل میکنه این حست رو و ترکیباتش فرق میکنه 

دیدم آدمایی که نادرشون با ناراحتی شیر میداده بزرگسالی از لحاظ روحی اوکی نبودند و همه میگفتند علتش اینه 

نکن عزیزم

به قول یه بنده خدایی اون سم میشه واسه بچه

منم خیلی از شیردادن بدم میاد، بچمو دوست داشتم اما 2سال با سختی شیر دادم همش به این فکرمیکردم کی 2سالش میشه از شیر بگیرمش، اخه اونموقع اوضاع مالی اجازه نمی‌داد شیرخشکی کنمش، اما این بچم بدنیا بیاد اصلا بیشتر از 6ماه شیر نمیدمش

من تخصصی تو از شیر گرفتن ندارم 

اگر هنوز میتونی شیر بدی با خوشحالی بده 

از محبت مادر سیر نشده هنوز

حس میکنم تنهایی حس میکنم دلگیری نمیدونم ی حس عجیبی دارم فکرنکن ک بچه اوردی دستوپات بسته شده وقت بزارهم واسه خودت هم بچت الان اگ اون نباشه بخدا انگاردسته راستتو بریدن اینجوری بگم بهت اما خودتو فراموش نکن زندگی و واسه خودت سخت ترنکن 

من زایمان بسیاااار سختی داشتم و بعد زایمانم هم بسیاااار آزار دیدم از اطرافیان و هم جسمی مسائلی داشتم..... و هنوووووزم بعد ده ماه، حالم بد میشه از فکرش.

ولی بعد تولد بچه، به طرز عجیبی نسبت به بچه م، احساس عشق دارم.

منم گاهی خیلی اذیت میشم و با خودم میگم چرا شوهرم یک دهم سختی های منو نداره؟

ولی عوضش اون این عشق ناب و شیرین رو هم درک نمیکنه... علاقه پدر یه محبته. عشق نیست. در حالت معمول البته...

ولی اینکه خسته بشی گاهی و دلت بخواد تنها باشی، خیلی طبیعیه.

شیر دادن هم خودشو خیلی نه بدم میاد نه خوشم. چون پسرم با شیر خوردن احساس آرامش می‌کنه، منم خوشحالم.

به نظرم تو ذهن شما، ارزش مادری و تربیت فرزند، خیلی پایینه. به خاطر همین خوشت نمیاد شیر بدی

بادکترش صحبت کن اگ زیاد حالتت خوب نیست بگو شیرخشکو شروع کنی

ولی بدون با هربار مکیدن نوزاد، ثواب یه حج عمره رو می‌بری.

کللل دنیا رو بگردی، چنین فرصتی برای جمع کردن ثواب گیرت نمیاد.

احادیثی که در مدح نگهداری از بچه هست و بخون، حالت بهتر میشه.

قبول دارم اطرافیان خییییییلی گاهی اذیت میکنن.... خییییییلی

منم خییییییلی اذیت کردن....من البته شب قدر بخشیدم ‌و واگذار کردم به خدا. برا آرامش خودم.... 

خب از این به بعد نیت کن