یک جوری میزون میکنه که مارو که به هم برسونه
دل گرفتاره ، عاشق یاره
من نه مستم نه هوشیار
یه حال جدیدی بینمونه
یه چیزایی توی چشماته که دلمُ میلرزونه
آدم از تک و تنهایی بدجوری میترسونه
این زندگی زندگی نمیشه
نباشی یه زندونه
چی داری که نفساتم آخه یه جورایی درمونه
دلی که به رفتار تو ، طرفدار تو ، گرفتار شد
وقتی که دلبریاتو دید
یک شبه بی اَفسار شد
تو دل رُبایی منی
نفسی ، هوای منی
بالا بری پایین بیای تو دیگه برای منی