عاره
توی زایشگاه چرت میزدم بقیه جیغ
وسطش دردم میگرفت بیدار میشدم یه کم کمرم رو میمالیدم دوباره میخوابیدم
با خودم گفتم دردم شروع نشده
یهو ماما اومد گفت بپر موهای بچه دیده میشه بعد رفتیم اتاق زایمان گفت دوتا سرفه کن زور نزن دوتا سرفه کردم بچه اومد
سومی اول اذان بستری شدم آخر اذان بچه بغلم بود