دوست من کار من ازاین حرفاگذشتع.زندگیم سردوبی روح.ن بامن توخونه حرف میزنه نه هیچی.نه محبتی کرده چهارساله خونه دارم هنوز ی جان ب من نگفته همش بی محبتی حالا که رخت خوابشو جدا کرده تقریبا چهار ماهی میشه.بزور جواب سوالامو میدع .هرکار میکنم خوب نمیشه بخدا بریدم.همش افسوس زندگی دیگران خوردم...همش تو خونه سکوته.هرچی میگم بهش میگه همینه میخوای میخای نمخای برو..