میخوام بگم من یه زن قوی هستم و دوساله دارم تلاش میکنم که سلامتی مو بدست بیارم و مادر بشم هیچ دکتری فکر نمیکرد من بهبودی مو به دست بیارم آخرین دکتری که رفتم اومدم خونه یه عالمه گریه کردم کلی گریه کردم گفت تو تا دوهفته دیگه نمیتونی روی پاهات راه بری و فلج میشی من دیسک کمر دارم و متاسفانه کنار نخاع قرار گرفته نه میتونم ناراحت شم نه استرس داشته باشم نه عصبی شم سریع درد هام برمیگرده میخوام بگم قدر نعمت هایی مثل گریه عصبانیت و استرس رو بدونید واقعا نعمت ان نگران بقیه بودن واقعا نعمته و من توی سن ۲۰ سالگی متاسفانه متوجه شدم دیسک کمر دارم برای ما ارثیه و متاسفانه برادرم هم ۱۷ ساله شونه و دیسک کمر داره
یادمون باشه مشکلات همیشه هستن ما بجای دور زدن باید اونا رو حل کنیم