هم شیطونی های لج درار...........هم بامزه ....... هم جالب انگیزززززززز
بچه خواهر شوهر من.فقط شیطونی لج داره نه با مزس نه جالب.همه رو کلافه کرده
پسرکم
پسر دختر خاله م فوق العاده حاضر جوابه خیلیم شیطونه
ولی کسی که تو فامیل شیطونیای بچگیش ضرب المثل شده پسرعمه م بوده که هنوزم که بچه داره از شیطونیاش میگن
ولی کسی که تو فامیل شیطونیای بچگیش ضرب المثل شده پسرعمه م بوده که هنوزم که بچه داره از شیطونیاش میگن
از شیطونی هاشون بگید خوووووووووو
باران جیگر
شیطون اما مودب و باهوش
شیطون اما مودب و باهوش
پسر دختر عموم دلم میخواد وقتی شیطونی میکنه بزنم لهش کنم
چی بگم والا سر برگردونم میزنه یه چیزی رو منهدم میکنه تا حالا یه تلویزیون یه اجاق گاز داغون کرده کل در و دیوارم کنده
داداشم وختییییییییییییی بچه بود خعلییییییی شیطون بود یهووو میدیدیم ی قسمت خونه اومد پایین از لابلای گرد و غبارانمایان میشد ..........ی بار رقتیم ی جا گاو و گوسپند داشتن بعد که اومد ب مامانم التماس که برای من ببعی بدنیا بیار
پینار
بهش میگم دست ب آینم نزنیا
بعد ی چن لحظه لواشک میخاد میدم بهش
میاد برا دومیش چون نزدیک شامه نمیدم ک اشتهاش کور نشه
میاد اتاقم
یهو صدام میکنه عمه
برمیگردم سمتش
میبینم با دستایی ک پر آب دهنشه داره رو آینم شکلک میکشه
یبارم برا لج با خودکار نوشته آینمو
من در اون لحظه
پینار
بهش میگم دست ب آینم نزنیا
بعد ی چن لحظه لواشک میخاد میدم بهش
میاد برا دومیش چون نزدیک شامه نمیدم ک اشتهاش کور نشه
میاد اتاقم
یهو صدام میکنه عمه
برمیگردم سمتش
میبینم با دستایی ک پر آب دهنشه داره رو آینم شکلک میکشه
یبارم برا لج با خودکار نوشته آینمو
من در اون لحظه
پینار
مامانم میگه پسرعمه م یه سنگ برداشته بود تمام دیوار مادربزرگ اینامو با ضربه های ریز منقش کرده بود یعنی تمام خونه دیواراش تو رفته بود که بعد دوباره رفتن گچ کار آوردن درست کردن
پسر خواهرم و پسر داییم
پسرم وپسر خواهرم شیطون تام عیار
دختر خواهرم مثل ماه میمونه از خانمی
دختر خواهرم مثل ماه میمونه از خانمی
یه بارم جوجه های مادربزرگمو دونه دونه خفه کرده بود
یبار مهمون داشتیم خونمون
پینارم خونه ما بود
یکی از آقایون این مهمونا ک رو مبل نشسته بود و پاشون انداخته بود رو اون یکی
یبهو دیدیم پینار خیز برداشته بدو بدو سمت این مهمونمون ییهو دیدیم مهمونمون گفت اخ
بنده خدا جورابش بوخودا ی کوچولو سوراخ بود کفش
دستشو چنان تو اون سوراخ برده بود و باهاش ور میرفت
بیچاره آبروش رفت
ما
مهمونمون
پینار
پینارم خونه ما بود
یکی از آقایون این مهمونا ک رو مبل نشسته بود و پاشون انداخته بود رو اون یکی
یبهو دیدیم پینار خیز برداشته بدو بدو سمت این مهمونمون ییهو دیدیم مهمونمون گفت اخ
بنده خدا جورابش بوخودا ی کوچولو سوراخ بود کفش
دستشو چنان تو اون سوراخ برده بود و باهاش ور میرفت
بیچاره آبروش رفت
ما
مهمونمون
پینار
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
