پینار
بهش میگم دست ب آینم نزنیا
بعد ی چن لحظه لواشک میخاد میدم بهش
میاد برا دومیش چون نزدیک شامه نمیدم ک اشتهاش کور نشه
میاد اتاقم
یهو صدام میکنه عمه
برمیگردم سمتش
میبینم با دستایی ک پر آب دهنشه داره رو آینم شکلک میکشه
یبارم برا لج با خودکار نوشته آینمو
من در اون لحظه


پینار
