قدرت ماورایی

نمیدونم بگم دل پاک یا نه ولی امیدوارم همینی ک شما میگی باشه 

ولی یجاهاش ک مثلا توخواب میبینم برام عذاب آوره نمیدونم براشمام اینطوریه یا نه واقعا خدا یچی میدونه ک مارو از آینده باخبر نمیکنه من زیاد اتفاقات بدو میبینم یا از کسیکه مثلا نسبت بهش کینه دارم کینه نه ها میدونم دشمنه زیاد خواب اونارو میبینم خداشاهده حتی میدونم الان چیا اضافه کردن مثلامثه وسیله خونه😄😄😄همونم اتفاق میوفته هااااا

واای من درکش میکنم انگاری ما ازقبل یبار زندگی کردیم البته نمیدونما تصور من اینه 

آها عالم ذر ینی منظورت شکم مادره ؟؟؟؟ 

من ک میگم بخاطر دل پاکه من خودم جاریم باخاهراش ازم متنفرن چون شوهر ابجیشونهاست خداشاهده اومدخابم ک ی مجلس زنونس بانفرت نگام کردن منم ازناراحتی اومدم بیرون یهودیدم خونم شده مشهداعوذبلله رفتم ت صحنش نمازمم خوندم ازناراحتی 

واای عزیزم میفهممت منم جاریمو بیشتر بخدا شبیه مار میبینم یا یه شکل وحشتناک ک همیشه دوسداره زندگیمو ب آتیش بکشه خداروشکر باهاش حرف نمیزنم ولی وقتیم ک حرف میزدم اصلا ب روش نمیاوردم خیلی عادی برخورد میکردم

واقعنم تو واقعیت اینطوریه ها هرکاری میکنه برا خراب شدن منو زندگیم با اینخواهرشوهرم ک باهاش دارم زندگی میکنم دوسندارن زندگی مارو ببینن من بشوهرم میگم باور نمیکنه حرفمو 

وااای واقعااااا این تحلیل علمی داره ؟؟؟ بر چه اساسی اینو میگی از رو کتاب خوندی یا تحقیق کردی راجه بهش؟؟؟؟ آخه من اولینبارمه اینو شتیدم ولی شنیدم ک قبل بدنیا اومدن جنین خدا سرنوشتشو نشونش میده و میزاره ب عهده خودش اگه سرنوشتشو قبول کرد وارد دنیا میشه اگر نه میمیره ک اینو باور ندارم چون خیلیام از الانیکه تو این دنیان راضی نیستن

نمیدونم بقرآن انقد وحشتناکه ک حتی اونموقه هاکه باهاش حرف میزدم میترسیدم ازش چون یبار پارسال یه شب هممون موندیم خونه مادرشوهرم بعد تا نصفه شب تعریف میکردیم اینم هی داشت درمورد جن حرف میزد خواهرشوهرمم میگف پیش الی نگو میترسه این هی بدتر میگف خدا شاهده ینی من اونشب قیافشو ک تو خواب دیدمو اونجا دیدم خدامیدونه من از تعریفاش نمیترسیدم از قیافش میترسیدم درمورد جن ک حرف میزدا قیافش عوض میشد چشاش رنگیه رنگ چشاش میشد مثه اون رنگی ک توخواب دیدم واااای الانم باردارم یه تکونی خوردم 

منم توخاب دیدم دوتاماراومدن توخونم یکی بررگ و یکی کویچک بعدش فهمیدم تاایانا دوتاجاریمه یکی بزرگه یکی کوچیکه فهمیدم چقدر بدن و ظالمن ک البته دشمن خونگی محسوب میشن ابجی بخدامنم ب شوهرم میگن شکرخدادداره کم کم ب چهره منفورشو پی میبره تازگیابایکیش ارتباط ندارم خونش نمیرم اصلا شوهرمم نمیره 

یکی دیگشم ماهی یباراونم شوهرم ازکاربیاد ک خودش بره من باهاش نمیرم میرهدفقط بخاطر برادرزادش دعاکن بچه داربشم ک نخاد همش نگاه ب بچهای بقیه کنه وحسرت بخوره

فداتشم عزیزم لطف داری 😄😄من عاشق خودت شدم😉😘😘😘

قربونت هستم خلاصه برااینه ک فاصله گرفتم ازشون البته دوبهم زنی کردن ک این بهونه ایی شد خداروشکر فاصله بگیرم 

امیدوارم قضاوتام درست باشه آخه با یه سیدیم حرف زدم ایشونم گف خدا خیلی دوستت داره ک خیلی چیزارو تو خواب برات روشن میکنه البته خدا همه رو دوست داره