جمعه فیتیله ببینم قاتینگا و پاتینگا چادر کنم سرم یه عروسک که بچم باشه ببرمش خونه همسایه های خیالیم رادیو روشن کنم یه نوار بزارم برقصم عروسی همسایمون باشه(تو بچگیمم تو رادیو نوار میزاشتم میرقصیدم😐😑😂😂)
بعد با دوچرخم مسافر کشی کنم چش بزارم قایم موشک بازی کنم بشینم تو خاکا پاهامو با دستامو زیر خاک قایم کنم جیغ بزنم دستام پاهام نیستن با دوچرخم چشامو ببندم بگم چقدر ماهرم بعد با سر بخورم زمین😕دردش چقد شیرین بود با رب گوجه و سس دستامو خونی کنم بگم واای دستام خون اومدهه