2777
2789
عنوان

جن زدگی

| مشاهده متن کامل بحث + 1328 بازدید | 143 پست
کاش من جات بودم ینی واقعا اونا بودن اخه من درسته ب وجودشون اعتقاد دارم ولی تا ب چشم نبینم باورقلبی پ ...

مامانم میگە خونمون چن دارە عضیت می کنن ولی زیاد نە بی ضررن

بیا ای برگ پاییزی گمانم باتو همدردم......
من صبح تا شب تنهام شب شوهرم میاد خونه  تلویزیون رو خاموش میکنم همه جاسکوت کامل میشینم یه ...

آی گفتی داغ دلمو تازه کردی خواهر چرا نمیان نزدیک منم نمیشن ابجی وداداشم تعریف میکردن شبا موقع خواب میومده سراغشون میگفتن نشسته بود روگلومون داش خفمون میکرد ینی جن بود!! اگه بود پس چرا سراغ من نمیان

چه بنویسم ؟ که دلتنگم من از شبهای تنهایی  

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

چجوری فرق دارن

همزاد یکیه مثل خودت اما جن از جادو میاد همزاد اذیتت نمیکنه اما جن از جنس اتشه وشیطان وخیرخاه ادم نیس از زندگی میندازتت عقب مصل دیوونه ها میزارتت لباستو درمیاری میری تو کوچع میزنی میرقصی  ادم دیوونه ای میشی حتی تیمارستان بستری میشی وحتی کاری میکنه خودکشی کنی خیلیا خودکشی کردن جرعت بهش میده وتوهوشیاری نیست جن دیده نمیشه مصل یک روحه هرکیم ازش خوشش بیاد میکشتش تبدیل به روح میشه وباهاش  ازدواج میکنه میشی روح سرگردان باید دوری کرد چون دیگه نمیتونی زندگی کنی کابوس های وحشتناک صداهای وحشتناک فک میکنی نترسی اما برسه میگی این چه کاری بود با خودم کردم یکی از فامیلامون جن احضار کرد موکل داشت زد روانیش کرد الا چن سالع تو تیمارستانه دیوونه شده راه میره با خودش میخنده 

خدایاکمک
آی گفتی داغ دلمو تازه کردی خواهر چرا نمیان نزدیک منم نمیشن ابجی وداداشم تعریف میکردن شبا موقع خواب م ...

ارە منم این جوری شدم میگن روپشت بخابی میان نگو خیلی بدە انگار یە نفر اومدە روسینت نشستە دارە خفت میکنە نفسات بزور میاد بیرون هر چند می خوای داد بزنی صدات بیرون نمیاد

بیا ای برگ پاییزی گمانم باتو همدردم......
آی گفتی داغ دلمو تازه کردی خواهر چرا نمیان نزدیک منم نمیشن ابجی وداداشم تعریف میکردن شبا موقع خواب م ...

ببین من صداشون میکنم میگم جن ها بیاید من دوست دارم ببینمتون ولی نمیان 

مادرشوهرم یه دفعه به من گفت چندین سال قبل یکی از جنا رو جد چند نسل قبل تر گرفته بوده به خدمت بعد از این که آزادش کردن از جن قول گرفتن که نسل اندر نسلشون کاری نداشته باشن منم گفتم کاش این کارو نمیکردین من دوست دارم ببینمشون به شوهرم گفت الان شوهرم از من میترسه طفلی 

نمی تونی ببینیشون خدشونو نشون نمی دن کە فقت عضیت می کنن

حتما شما اذیتتشون کردین دارن اذیت میکنن من شنیدم آب داغ حموم رو باز میکنی باید بگی بسم اله یا برنج ابکش میکنی ولی من هیچ کدوم از اینکارو نمیکنم شاید یه خودی نشون بدن 

ما خونه تکونی میکردیم با مامانم رفتە بودم کمک میگن شبا جارو کنی باید بسماللە بگی منم یادم رفته بود بگم شب موقع خواب یهو بچم تو خواب جیغ زد هی حزیون می گفت هی یکم می خوابوندم دوبارە گریە اون شب فقت گریە کرد مامانم گفت جارو کشیدی بسمالڵە نگفتی عضیت شدن اونام دارن طلافی می کنن

بیا ای برگ پاییزی گمانم باتو همدردم......
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792