سر این ک شوھرم وقتی میخوابہ من گوشی رو برندارم منم گفتم بخدا من ھمیشہ خوابیدم تاتو بیای شبا خوابم نمیبرہ اخہ شوھرم ساعت ۱۱ دیگہ میخوابہ ۔یکیشم سراین کہ ابجیش زنگ زد گف برات اش درست کردم بیا بخور اونم ب من گفت بیا منم گفتم ب تو گفتہ بیا ب من نگفتہ گفت تو باید حرف منو گوش کنی ھرچی ک میگخ
والا به خدا اینطوری ادم عزیز تر نمیشه شوهره خسته میشه میگه برو خونه بابات!!!
منکه تاحالا کامل از مشکلاتم نگفتم.ولی یبارشوهرم کانلا روانیم کرد تحملم نشد رفتم تو کوچه .یه رب بعد اومدم با مسر ۹ ماهم کله خونه رو نابود کرده بود و همینجوری شکلات داده بود دستش
منم الان یکساله با خواهرم قهرم.سال پیش با اونیکی قهر بودم.همش هم مقصر منم.ولی نمیدونم یه حسی هست جلومو میگیره برای اعتراف به اشتباه و عذر خواهی😑.همیشه هم اونا میان برای آشتی ولی من پس میزنم.😢😢خیلی احمقم....خسته کردم همه رو با این قهر های طولانی مدت
با آنکه دلش بسته به دلهای دگر بود,دیوانه دلم باز گرفتار دلش بود