سلام بچہ ھا خیلی دلم گرفتہ دیشب باشوھرم بحثم شد نمیدونم چیشد دست خودم نبود زنگ زدم بابام و مامانم اومدن دنبالم منم اومدم الانم دلم خیلی گرفتہ دلم برای خودشوھرم و خونم تنگ شدہ یہ ماھہ کہ رفتم سرخونہ زندگیم ۔۔پشیمونم الان سر یہ چی بیخود
۱ماهه برگشتی دوباره😐
ار اشتباه کردی خیلی
اول زندگیته عزیزم سعی کن تو بدترین شرایط هم خونتو ترک نکنی...بمون و مشکلتونو حل کن
این بچه بازیا چیه😐
عجله کردن همیشه پشیمونی میاره عزیزم .اشکالی نداره انشاالله شوهرت میاد دنبالت میری سر خونه زندگیت دعا میکنم برات
پاشو یه پیام بهش بده خودتو لوس کن بگو بیا بریم بگردیم حرف بزنیم و مشکلمونو حل کنیم.
پدرشوھرمو مادرشوھرمم شھرستانن ۔فقط برادرشوھرم بود ک بابامم حرصش گرفت دید گریہ کردم حرف اونم گوش نکرد گفت پاشو بریم ۔شوھرمم تا قبل ازاین ک بابامینا بیان میگفت لباس جمع نکن لباس نپوش ازاین حرفا ۔بیچارہ نمیدونست چیکار کنہ
درست میشه بعد چن وقت
خیلی زوده واسه خونه مامان بابا رفتن
زندگی ها چه آبکی شده
اخه چه وقت ازدواجه😐
تو که دل نداری قهر کنی
قهر نکن
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
