هیچکس منو نمیشناسه تا اونجا که بتونم دقیق میگم واقعا آیا مشکل منم ؟شوهرم چند سال قبل ازدواج منو میخواست 5 ساله ازدواج کردم دو سال و نیمش خونه پدر شوهرم بودم چون گفت ندارم فعلا مستقل نشیم گفتم باش چون در آمدش زیاد نبود خرجم نمیکردیم خانوادم گفتن دخترمون جدا کنید با نارضایتی خونه گرفت داغون خودمون رنگش کردیم گفت پرتوقعی😕 زیاد با دوستاش میگرده بیاد خونه ناراحتی کنم میگه بد اخلاقی منم دیگه کاریش ندارم همیشه حرف حرف خودشه و اگر خلاف میلش چیزی گفته بشه شدیدا عصبانی میشه خیلی خودرای هست ولی خیلی دوست داره بهش محبت بشه و تعریف ازش کنم کلا از رفتار من خوشش نمیاد من کم حرفم از همه چیزایراد میگیره و راضی نیست امشب بهم میگفت چرا سختته مهربان باشی😐😐😐
اول باید بفهمی مشکلتون باهم چیه بعدش راجیش حرف بزنید و هردو تلاش کنید درستش کنید
من راصیم به آرامش اون گاهی میاد حرف بزنه لپ مطلبشم اینه من بداخلاق و نامهربانم خودش هر کار بخواد میکنه فقطم شوهرم بم میگه اینطور خانوادش منو دوس دارن من بشون احترام میزارم
ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.
قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.
تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.
خب باهاش صحبت کن ببین محبت رو توی چی میبینه چه جور محبتی میخواد شاید بهش بی محلی کردی اینو گفته
میگه ازم تعریف کن و لبخند بزن همیشه !! من هر وقت چیزی برا خونه هم میگیره ازش تشکر میکنم یه بستنی بخورم میگم چه خوش مزه اس براش کادو میگیرم اون نه نمیگیره من کم حرفم فقط زور بهم میگه حرف حرف اونههههه
مثلا میره قهوه خونه و بیرون با دوستاش وقت میگذرونه به مشکلات من رسیدگی نمیکنه و براش مهم نیس ازم کلی ایراد میگیره نامهربانی ازش دیدم و...
خب باهاش صحبت کن ببین محبت رو توی چی میبینه چه جور محبتی میخواد شاید بهش بی محلی کردی اینو گفته
بنظر خودم از اینکه کاریش ندارم ترسیده میخواد با همینی که هست عاشقش باشم ب بهش بروز بدم ولی بیمحلش نکردم باهاش قهر نمیکنم چند وقت یه کار خیلیییییییی بدی انجام داد دلمووو بدجو شکست هی میومد میگفت دوستم داری؟؟؟؟؟؟