مرا ببخش عزیز این نوشته گر تلخ است
نداشت چاره که این داغ شعلهور تلخ است
کنار پنجره گلدان، شکسته خشکیده
قبول مرگ درختان بارور تلخ است
روایت من و تو، خاطرات ما با هم
شبیه قصهی آن جنگل و تبر تلخ است
هنوز بعدِ هزاران غزل نمیدانم
چرا برای دلم واژهی سفر تلخ است
هنوز پشت در خانه قاصدک جاری است
نگفته میشنوم، حس این خبر تلخ است
اگر چه قافیه دارم، اگر چه لبریزم
ولی ادامهی این شعر مختصر تلخ است
غزل چگونه بگویم، نگو "غزلبانو"
نهیب بوسهی اشعار شعلهور تلخ است
غزلبانو#