2777
2789
عنوان

درد ودل

83 بازدید | 9 پست

میشه راهنماییم کنید...من پدرومادرم هشت ساله فوت کردن...

خانواده مادرم اصلا کمک به مادرم نکردن وخیلی سختی کشید...اما درعوض هوای پسراش و عروساشون رو خیلی دارن از لحاظ مالی اما هزارتومنم به مامانه من کمک نمیکردن...الان که فوت کرده میبینم عروسش هی میاد جلو من بهشون میکه ماشین برامون بخرید و از این حرفا....منم عصبی میشم که چرا واسه مامانه من هیچکاری نکردن و راحت ازش گذشتن و حتی پول دفن و کفن هم بقیه دایی هام که وضعشون خوبه دادن و اینا گفتن نداریم....افسرده شدم سره این قضیه و همش گریه میکنم و چند دفعه هم به خودشون گفتم که دختره خودتونا بدبخت کردید وبا اینکه وضع مالی خیلی بدی داشتیم کمکمون نکردید اونوقت دختره مردم رو براش خونه و ماشین خریدید؟

شوهرم میکه ولشون کن و خودتا پیر میکنی اما من همش پدر و مادرم جلو چشمم هستن و سختی هایی که کشیدن😓

خیلی احساس افسردگی دارم

برای چیزی که تغییری در گذشته ایجاد نمیکنه نجنگین و بهتره فراموش کنین ...

(آقا هستم ) مهربان باشیم، ببخشیم و لبخند بزنیم ... حس خوب قدم زدن در طبیعت رو از دست ندین (بخصوص کوهنوردی)، موسیقی خوب گوش کنین و به کسانیکه دوستشون دارین زنگ بزنین ... در تاریکترین لحظه های زندگی و در عمیق ترین شرایط سخت، اما خدا همیشه هست

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

چرا رفت و امد میکنی که دیدن رفتارشون آزارت بده!؟ گفتن این حرفها که سودی نداره فقط شما حرص میخوری

نمی‌دونم چون هیجا رو ندارم برم بعضی اوقات میرم خونشون و بیشتر عصبی میشم تا میبینمشون راحت پسر اخ

😢😓دلم واسه مامانم خیلی میسوزه که اینقدر تنها بود

درسته یادآوری خاطرات گذشته باعث ناراحتی در این مورد میشه اما دیگه تموم شده ... در حقیقت اصن دیگه وجود نداره ... حالا شما میتونین ناراحت باشین یا عصبانی ولی سوال اینه: چیزی تغییر میکنه؟

(آقا هستم ) مهربان باشیم، ببخشیم و لبخند بزنیم ... حس خوب قدم زدن در طبیعت رو از دست ندین (بخصوص کوهنوردی)، موسیقی خوب گوش کنین و به کسانیکه دوستشون دارین زنگ بزنین ... در تاریکترین لحظه های زندگی و در عمیق ترین شرایط سخت، اما خدا همیشه هست
من بودم به هیچ عنوان باهاشون رفت و آمد نمیکردم

خیلی دلم میخواد همینکارا کنم ولی بعضی اوقات از شدت اینکه تنهام میگم برم خونشون اما بعدش اعصابم به هم میریزه و هی هم میخوام به روی خودم نیارم اما نمیتونم و ناخوداگاه اعصابم خورد میشه که چرا دخترشون اینقدر بی اهمیت بود براشون....

گریه میکنن که اخی دخترم فوت شد اما رفتارشون رو که میبینم حرص میخورم که راحت برا پسراشون خرج میکنن و هواشونا دارن اما واسه مامانه من هیچ

درسته😓

یادتون باشه آدمی که به بلوغ روانی رسیده باشه دیگه نیازی نمیبینه به هر چیزی واکنش نشون بده و یا به حرفی جواب بده 

(آقا هستم ) مهربان باشیم، ببخشیم و لبخند بزنیم ... حس خوب قدم زدن در طبیعت رو از دست ندین (بخصوص کوهنوردی)، موسیقی خوب گوش کنین و به کسانیکه دوستشون دارین زنگ بزنین ... در تاریکترین لحظه های زندگی و در عمیق ترین شرایط سخت، اما خدا همیشه هست
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز