تجربه رویایی 2

ممنون شما الگوی منی💋❤️،لطفا هروقت تونستین برام بیشتربگین چطور باسیاست برم جلو تا اون کاراشو بزاره کنار،مردا یکم شیطنت دارن درست،اما مردی که متاهل شده باید متعهدم باشه اخه چه معنی داره هم متاهل باشی هم شیطنت داشته باشی🤦

خیلی ممنون ک پاسخ دادین چشم شرو میکنم 

فقط من ی ترس دارم ک فک مکنم برم توجمع خونواده شوهر مسخرم کنن نتونم جواب بدم 

بقولی حاضرجواب نیستم این خیلی اعتمادبنفس منو اورده پایین 

راه حلی نیس بتونم ازخودم دفاع کنم وقتایی ک لازمه ؟ 

دوتا بچه کوچیک دارم.پشت هم...۲۳سالگی.هم سن هستیم

خیلی ادمه بی روحی هستش.انگار اصلا کودک درون نداره.اهل بیرون رفتن گشتن بازی هیاهو حرف زدن...اهل هیچی نیست.همش میگه بچه ای...از همون ۲۳ سالگیمون همین حرفا رو میزد

اهل قربون صدقه و غیره هم اصلا نیست.حس میکنم اگه رفتاری ام بکنه از روی مسیولیتشه.مثلا مریض بشم منو ببره دکتر و...

همش میگه تو شلخته ای تو بچه ای تو خراب کن هستی.خیلییییی غر میزنه

وقتی ام میگم غر میزنی چقدر...میگه وقتی ناراحتم چکار کنم.میذارم میرم بیرون میگی نرو.قهر میکنم میگی قهر نکن.میزنمت میگی نزن.و....همش قهره.باورکن اخرین باری ک منباهاشقهر بودم فک کنم ۶ماه پیش بود.ولز اون حداقل هفته یکی دوبار قهر هستش

واقعا خیلی بزرگواری رویا جان . هرچقدر بابته لطفت تشکر کنم کمه بابت مشاوره  و وقتت عزیزم.

حرفاتونو حتما اویزه گوش میکنم ...من تو رابطه با دوستانه شوهرمم  خودمو حتی پایینتر از خانومه طرف میارم و صمیمی باهاش برخورد میکنم ولی کلا بار اول به دوم نمیرسه رفت و امدمون...شوهرم میگه چون تو به خودت میرسی و خوشگلی و تو چشی طرف دوس نداره باهات رفت و امد کنه اما خیلیا و دیدم که هرجور میخوان راه میرن و تیکه میندازن اما بقیه دوسشون دارن نمدونم بخاطر این موضوس واقعا یا نه؟😣مثلا با خانومای حتی بدجنستر راحتتر کنار میان... عین واقعیت تو جمعای تازه وارد میشم میگم حتما خانوماشون منو دوس ندارن و باهام قطع ارتباط میکنن😢

درود بی کران بهت قشنگم❤😘

وای دقیقا منم همین مدلیم

درست میگی

منم خیلی احساساتیم و اینکه متاسفانه پدر و مادرم خیلی رو گریم حساس بودن و این رمز موفقیت من برای رسیدن به خواسته هام بوده😁به همین علت تا این سن با خودم حملش کردم

اره شوهر منم تا میبینه بعد یه مدت طولانی گریه میکنم میگه دلتنگ گریه شده بودیا🤣😑البته خودمم متنفرم از گریه

حتما رو خودم کار میکنم و درست میگی باید خودم بخوام

چالش گذاشتم واسه خودم تا ۴۰روز امیدوارم موفق بشم❤❤❤

ممنونم عزیزدل❤😘❤😘خب خیالم راحت شد فکر کردم کارم خراب میشه اینطوری🤣🤣🤣�

البته جدیدا کلا بهم میگه چرچیل🤣🤣🤣🤣فکر کنم خیلی رو بازی کردم

البته خارج از شوخی حتما ادامه میدم و تسلیم نمیشم

مرسی رویاجان

خیلی سخاوتمند و مهربانی❤

سلام و درود خدمت رویا خانوم جون عزیز 🌹🌹🌹😘😘😘

ممنون بابت اینهمه از وقت و انرژی و راهکار های درستی که جلوی من و همه بانوان سایت قرار میدین انشالله که خدای مهربون نگاه خاصش سمتتون باشه 🙏🙏🙏❤️❤️❤️❤️

متشکرم دوست مهربان

سلام عزیزم من ی سوال دارم ازت

اینکه یجا گفتین همسرتون فیلم میدیدن و شما ترکش دادین

متاسفانه همسر منم این مشکل داره...قبل ازدواج با کسی نبوده و احتمالا فقط با من بوده و هست ولی فیلم و کانالای ناجور میبینه...حتی یبار تو گوشیش دیدم تو ربات چت هم بوده ولی انگار از سرکنجکاوی رفته و خوشش نیومده...چون اهل چت و این داستانا نیست...اما تو دل من اشوبه..وقتی تااینجا پیش رفته پس بقیشم میره دیگه

..من ب روش نیاوردم ک ربات چتشو دیدم چون نخواستم پررو بشه...ولی سر فیلمای ناجور باهاش بحث کردم ک بیفایده بوده.....اگر راه چاره ای برام دارین خوشحال میشم...واقعا ب کمک نیاز دارم

رویای عزیز سلام نمیدونم مشکلم رو از کجا شروع کنم من به شدت بد دل و شکاک هستم جوری که اصلا آرامش ندارم ۴ سال پیش وقتی حامله بودم به گوشم رسید یکی از دخترای فامیل خودم گفته از همسر من خوشش میاد همسرم به شدت آدم اجتماعی هست و زود با همه گرم میگیره و با این دختر هم شوخی زیاد میکرد بدون منظور البته شوهرم ازش ۱۵ سال بزرگتره ولی من سر نفهمی و حساسیت حاملگی همه قضیه رو به شوهرم گفتم و بیخود حساسش کردم و الان بعد چند سال نمیتونم جمعش کنم پارسال اتفاقی تو کوچه ایشون رو دیده بود و تا سر کوچه ایشون رو رسونده بود و خودش اومد بهم گف چنان خونی به پا کردم که خودش پشیمون شد از گفتنش ازتون راه کار میخوام بگین چیکار کنم از این بد دلی و کمتر غر بزنم اینم بگم از نظر قیافه به شدت زیبا هستم ولی مطلقا اعتماد به نفس ندارم ۲۸ سالمه ولی خودمو در مقابل اون دختره پیر و زشت میبینم😔😔😔😔😔

سلام رویا جان

همسر من از سه ماه پیش که برگشته بود دم به دقیقه و بن کوچکترین اتفاق می‌گفت طلاق باید بدم و اشتباه کردم برگشتم (از ده سال پیش هر وقت تقی به توقی میخورد تلفنو برمیداشت به مامانش زنگ میزند که بیایید تکلیف منو مشخص کنید) بعد خوندن تاپیک قبلی تون که گفته بودید آخرین کار مقابله به مثله منم مثل خودش یه روز مرخصی گرفتم موندم خونه گفتم راست میگی تو ما به درد هم نمی‌خوریم خیلی تلاش کردیم زندگیمونو بسازیم ولی انگار مصلحت در جدایی. امروز و مرخصی گرفتم که بریم طلاق بگیریم هیچی هم نمی‌خوام نه مهریه نه چیزی فقط دنبال آرامش هستم. اینو که گفتم سریع گفت برو سرکار من امروز کار دارم حالا اون هی می‌گفت برو سرکارت منم میگفتم نه. بعد این اتفاق طلاق طلاق کردنش کمتر شد از روزی سه بار گفتن رسید به هر سه روز یه بار. 

حالا رویا بانو قدم بعدی رو نمی‌دونم چه جور بردارم هر دفعه اون میگه طلاق منم میگم همین فردا بریم بعد میگه فردا کار دارم ولی شک نکن که طلاقت میدم. این بازی رو چه‌جور تموش کنم.

سلام من شوهرم بابرادرش یه زمینریکی دارن من نمیخام اونوبسازیم

چون قبلابرادرش بامن دعواکردوبشدت ازش متنفرم

راهکارمیدی چطوری شوهرمومتقاعدکنم ک اون زمینوجداکنه؟

رویای نازنین.سلام 

بعضی از پستهاتون واقعا منو شگفت زده میکنه به نظرم بی دلیل نیست که الان اینهمه موفق هستید وآرامش دارید شما خیلی خوب رو خودتون کار کردین و قلب بسیار بزرگی دارید واقعا بخشش در کلام سخت نیست ولی در عمل و قلبی خیلی خیلی سخته و همینه که خدای مهربون هم شما رو بیجواب نزاشته .چقدر حس خوبی دارم ازاینکه مدتهاست مطالبتون رو میخونم و کلی ازش استفاده میکنم