بچه ها بابای شمام آنقدر منت میذاره سرتون .واسه همه چی فکر میکنه اونه که شما رو به جایی رسانده حمایت خانواده رو میفهمم نه اینکه دیگه خودم هیچ تلاشی نکردم بردنم سر منبر شنونده .تا دانشجو بودم هر کی بهش میگفتم حقوقت رو چیکار میکنی میگفت دانشجو دارم خرج اونو میدم در صورتی که دولتی و روزانه بودم خرجم ترمی شاید چهارتا کتاب و یه دست لباس بود و پول کرایه راه .فارغ شدم گیر داد چرا بیکاره رفتم سر کار چک ضمانت داد بعد اتمام قرار دادم دیگه نرفتم تا میرفتم میگفت این چه کاریه ساعتش زیاده و حقوقش کمه و... بعد سر گرفتن چک ضمانت گیر داد میخام بیام باهات شرکت تو شرکت چنان داد وهواری راه انداخت که آب شدم از خجالت پیش همکارام .چند بار برام موقعیت ازدواج تهران و خارج کشور پیش اومد نذاشت برم گفت میری ما تنها میشیم واسه پیری و کوری لازمت داریم چند بار استادانی ارشدم تهران دعوت به همکاریم کردن نداشتن برم بخاطرشون موندم حالا منت میذاره سرم که تو هر کاری دلت خواسته کردی و من میلیون میلیون بهت پول دادم در صورتی که دوبار ۲ میلیون بهم داد هی چپ رفت راست رفت به ننه و عمه و عمو گفت میلیونی بهش پول میدم تا حرف میزدم میگفت میلیونی بهت میدم منم به هفته نرسید پولشو پس دادم و گفتم دیگه منت نذار سرم بعدم ماهی ۱۰۰-۲۰۰ میداد که به هیچی نمیرسم حالام که خودم میرم سر کار دیگه ازش پول نمیگیرم باز امروز و دیشب اومده میگه من دو سال پیش دو میلیون بهت دادم همون خرج کن اون موقع دانشجو بودم شهر دیگه و بیکار بودم هی میگه بهت پول میدادم چطوری اون همه پولو خرج میکردی در صورتی که بعد اون دو تومن پولی بهم نداد😭😭😭 واقعا دلم شکست پر و بال و راه رشد خودم رو بستم واسه کی ؟ هم از ازدواج موندم هم کار درست و حسابی حالام با منت تو خونش سرمو میدارم رو بالش لعنت به من کاش خودخواه بودم و برا پدر مادرم یه ذره ارزش قایل نبودم
بندگی کن تا که سلطانت کنند /تن رها کن تا همه جانت کنند .خداجونم بهم توفیق بندگی خودت رو بده همین و بس
هنوزم دیر نشده تو اول موقیت برو و اگه گفت ن بگو میخوام برم تا زحمتاتو جبران کنم
عزیزم الان۲۸ سالمه موقعیت های ازدواجم بس همه جا گفتن به راه دور نمیدیم شدن آدمایی معمولی تو شهر خودمون همچنان خیلی کمن .موقعیت شغلی هم چی بگم طرف یه بار دوبار میگه رد کنی دیگه نمیاد سراغت .خیلی اشتباه کردم
بندگی کن تا که سلطانت کنند /تن رها کن تا همه جانت کنند .خداجونم بهم توفیق بندگی خودت رو بده همین و بس
نمیدونم چرا اخیرا پدر مادرها اینطور شدن هی منت میزارن سر بچشون مال منم همینن. ... واسه دو لقمه غذا م ...
انگار خود به خودی به وجود اومدم بابا تو زاییدی .منم از خوشی این روزگارم نیس هم جبر جغرافیایی هم جبر خانوادگی هم حماقت خودم این روزگار رو برام درست کرده
بندگی کن تا که سلطانت کنند /تن رها کن تا همه جانت کنند .خداجونم بهم توفیق بندگی خودت رو بده همین و بس