یکیو قبلا دوست داشتم اونم خیلی دوسم داشت ولی به دلایلی نخواستمش و بایکی دیگه ازدواج کردم اونم پارسال ازدواج کرد از قضا داداشش ام با خواهر من ازدواج کرد الان اون برادرشوهر ابجیمه پری روز چندبار زنگ زد نفهمیدم اونه تاجواب دادم صداشو شنیدم قطع کردم اونم دیگه زنگ نزد تااینکه دیروز غروب گوشیمو زده بودم شارژ شوهرم کنار گوشیم نشسته بود پیام اومد گفتم بی زحمت گوشیمو بده ببینم کیه.از شارژ دراورد یه نگاه به صفحه انداخت مکث کرد گوشیو داد بهم گوشیو ک گرفتم دیدم اون مرتیکه پیام فرستاده نوشته چرا فکر میکنی دوستت ندارم. شوهرمم عکس العملی نشون نداد ولی مطمعنم خونده و مطمعنم که میدونه کی فرستاده. چیکار کنم من. نکنه یوقت فکرکنه باهاش ارتباط دارم اخه چرا ازم توضیح نخواست ینی اینقد براش بی ارزشم که حتی مهم نبود واسش که یکی همچین پیامی واسم فرستاده؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
چه شوهر جالبی . قبل اینکه واکنش نشون بده آنالیز کرده و اینکه چی الان دربارت فکر میکنه سخت ترین کاره ممکنه. چون واکنش لحظه ای نشون نداده و هرچی هست در ذهنش داره میگذره.
مرد جماعت مثل زن نیس ک بخاطر یه عکس یا یه پیام شر بپا کنه و تهمت بزنه مردا زرنگن اول زیر نظر میگیرنت تا بفهمن قضیه چیه بعد چیزی عنوان میکنن واقعیت اینه ک گفتم زیر نظر میگیرتت از این به بعد