2777
2789
ماجراهایی که با من زیرِ باران داشتی؛ شعر اگر می‌شد قریبِ پنج دیوان داشتم... #کاظم-بهمنی🍃

تا آیینه رفتم که بگیرم خبر از خویش

دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست

هوشنگ-ابتهاج#  


دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهد شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد                        
تا آیینه رفتم که بگیرم خبر از خویش دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست هوشنگ-ابتهاج#  

باید این آیینه را برقِ نگاهی می‌شکست
پیش از آن ساعت که از بارِ غباری بشکند...
فاضل-نظری🍃

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

بیش از این نتوان حریفِ دا‌غِ حرمان زیستن یا مرا از خود ببر آنجا که هستی؛ یا بیا! #بیدل-دهلوی🍃

به خداحافظیِ تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه‌ای بند نشد

فاضل نظری

یا رب تو چنان کن که پریشان نشوم      محتاج برادران و خویشان نشوم     بی منت خلق خود مرا روزی ده     تا از در تو بر در ایشان نشوم
به خداحافظیِ تلخ تو سوگند نشد که تو رفتی و دلم ثانیه‌ای بند نشد فاضل نظری


زندگی تلخ است از وقتی که رفتی تلخ تر!
بغض؛ جانکاه است هنگامِ تماشا بیشتر...
#حامدعسگری🍃

باید این آیینه را برقِ نگاهی می‌شکست پیش از آن ساعت که از بارِ غباری بشکند... فاضل-نظری🍃

دلتنگ خاطرات عزیز گدشته ام

من را شبیه ساعت دیشب عقب بکش  

دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهد شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد                        

تاوان عشق را دل ما هرچه بود داد
چشم انتظار باش در این ماجرا تو هم  فاضل نظری

یا رب تو چنان کن که پریشان نشوم      محتاج برادران و خویشان نشوم     بی منت خلق خود مرا روزی ده     تا از در تو بر در ایشان نشوم
تاوان عشق را دل ما هرچه بود داد چشم انتظار باش در این ماجرا تو هم  فاضل نظری

ای بی سَبب اسیر کُشِ بیگناه سوز!
پرسند اگر به حَشر؛ سبب را؛ چه می‌کنی؟
عجز و نیازِ روزم اگر بی اثر بود؛
تأثیر گریه یِ دلِ شب را چه می‌کنی؟
#وحشی-بافقی🍃

نگاهم به ساعت؛ تمرین روزهایی است که نمی آیی...! فاضل-نظری#  

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

فریدون_مشیری#  

دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهد شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد                        
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم فریدون_مشیری#  

ای که در کوچه یِ معشوقه یِ ما می گذری؛
بر حَذَر باش؛ که سَر می شِکَند، دیوارش...!
#حافظ🍃

هم در به دری دارد و هم خانه خرابی

عشق است و مزينّ به هنرهای زيادی...

سعیدبیابانکی

یا رب تو چنان کن که پریشان نشوم      محتاج برادران و خویشان نشوم     بی منت خلق خود مرا روزی ده     تا از در تو بر در ایشان نشوم
هم در به دری دارد و هم خانه خرابی عشق است و مزينّ به هنرهای زيادی... سعیدبیابانکی


ناصِحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق؟
برو ای خواجه یِ عاقل! هنری بهتر از این؟!
#حافظ🍃

ای که در کوچه یِ معشوقه یِ ما می گذری؛ بر حَذَر باش؛ که سَر می شِکَند، دیوارش...! #حافظ🍃

بی تو مهتاب کجا؟

کوچه کجا؟

شعر کجا؟

بی تو از باقی این عمر گذشتم

دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهد شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد                        
💛 هر لحظه بی تو بودنِ من، سالها گذشت من از تمامِ مردم دنیا مُسن ترم... #حسین-زحمتکش🍃

هرکه خود داند و خدای دلش 

که چه دردیست در کجای دلش

دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهد شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد                        
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز