بچه ها من ی سالی میشد که به کسی علاقه مند بودم اما نمیدونستم احساس اون به من چیه ... تو تمام این مدت اون هم کارایی کرد که من به اشتباه بیفتم دست آخر ی شب از احساسم باهاش صحبت کردم و اون برگشت گفت من از اولش میدونستم اما اصلا آدم احساساتی نیستم...
نمیخام غمنامه بنویسم یا گریه کنم فقط میگم خیلی زشته که ی آدم با دل کسی بازی کنه که چشماش داد میزنه عاشقه ...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
تجربشو دارم. و دوسال هم بح تا شب بهش فکر می کردم تا بالاخره فراموش شد. انققققد تجربه بدی برام شد که دیگه نمی تونم عاشق بشم برا همین یه خواستگار خوبیو دارم رد می کنم😑😑😑😑