منو دختر عمم رابطمون خیلی باهم خوبع
ولی جدیدا رفتع سمت خانواده عموم و وقتی پیش اوناس ازمن بد میگه و میخاد خودش پیش اونا خوب باشه و منوبد کنه (اینو خاهرش بهم گف)
ولی وقتی پیش همیم خیلی خوبع اخلاقش اصلا عوض نشدع
چند وقت پیشم بردارشو از دست داد و حالش خیلی بد بود الان اگه من رابطمو باهاش قطع کنم دوباره حالش بد میشع چون خیلی وقتا من پیششم باعث میشه فراموش کنه
ولی انگار جادو شده دقیقا وقتی ک پیش خانواده عمومع اخلاقش صد و هشتاد درجع عوض میشه
چون خیلیا سعی میکنن من و پسر عمومو بچسبونن بهم و احساس میکنم دحتر عمم حسودیش میشه
ولی اون از پسره بزرگ تره و کاملا مث خواهر برادرن نمیدونم چرا اینجوری میکنع اصلا فازشو درک نمیکنم☹️
شما بگید چیکار کنم ؟ رابطمو باهاش قطع/ کمرنگ کنم یا مث سابق باشم و نادیده بگیرم؟