منم یکی از مهمترین دلایلی که بهش فکر میکنم همینه که دخترم تنها نمونه تو این دنیا
اگه یهروزی ما نباشیم تو دنیا یکی رو داشته باشه تا بتونه بهش پناه ببره (اینم بگم. که خیلی دوست دارم هر وقت اقدام کردم و صلاح بود بچه دار بشم حتما بچه دومم دختر باشه چون احساس میکنم دوتا بچه همجنس خیلی بیشتر به درد هم میخورن)
و یکی دیگه از دلایلمم اینه که تا قبل 35 سالگی بچه دومم هم توی 3 سال باشه و از فرصت اینجا بودن استفاده کنم که بتونه شناسنامه بلاروسی بگیره و شاید به این بهانه من و شوهرمو نازگلمم بتونیم اقامت شهروندی اینجا رو بگیریم.
خلاصه فکرم خیلییییی درگیرشه
دقیقا مثل وقتی که برای اولی خدا به دلم حس مادری رو انداخت
الانم دقیقا همونجوری شدم
آره باید خیلی سفت و سخت تر پیش برم
دیگه از فردا صبح باید از خوابم بزنم یه 2 یا 3 ساعتی زودتر بیدار شم
تا هم زبان روسیمو دوباره تقویت کنم
و هم به ورزشم برسم
راستی در مورد کدبانو گری و.... اینا گفتی
آره واقعا بهش حساسم و دوست دارم چیزای جدید یاد بگیرم و هی خودمو پیشرفت بدم تو این زمینه
ولی خب فعلا این موضوع بچه دوم برام مهمتره و خیلی ذهنمو درگیرش کرده
فقط نمیدونم سر دومی هم باید مثل نازگل کل 9 ماه رو آمپول بزنم یا نه
آره دیگه باید این شل کن سفت کنا رو بزارم کنار
قشنگ. متمرکز شم با برنامه پیش برم تا زودتر به هدفم برسم
که حداقل دغدغه ای از لحاظ اندام نداشته باشم
و تجربه بارداری قبلی بهم ثابت کرد که من با ورزش و رژیم رحم و تخمدانم فعالیتشون خیلی خوب میشه و تنبلی تخمدانم از بین میره
میخوام هیچ مانعی سر راه اقدامم نباشه و از الان اصولی روش کار کنم
خاک و خلش و بتونم بعد شش ماه خخخخ
