یه شبایی تو زندگی هست که وقتی دفتر خاطرات زندگیتو ورق میزنی به چیزایی میرسی که نمیدونی تقدیرت بوده یا تقصیرت به ادمایی میرسی که نمیدونی دردن یا همدرد به لحظه هایی میرسی که هضمش واسه دل کوچیکت سخته و به دردایی میرسی که برای سن و سالت بزرگه به آرزوهایی که توهم شد رویاهایی که گذشت به چیزایی که حقت بود اما شد توقع! و زخمهایی که با نمک روزگار آغشته شد و احساسی که دیگران اشتباه می نامند دست آخر دنیایی که بهت پشت کرده و بازهم انتهای دفتر، خودت میمانی و زخمهایی که روزگار پشت هم میزندو سکوت هم دوای دردش نیست... "کاش دنیا مهربان تر بودی "
پسر داشتن حس شیرینیه😌🤩.... دنیای معصوم و کودکانه اش به من که یک زن هستم حس آرامش عجیبی میده..... وقتی که یک گوشه ناراحت میشینم،یه مرد کوچولو میاد پیشم که نه شوهرمه، نه پدرمه، و نه برادرم...... با دستای کوچولوی مردانه اش موهام رو نوازش میکنه و برای اینکه غصه هام رو فراموش کنم،با صدای قشنگش در گوشم میگه،:مامان، امروز چقد موهات قشنگ شده 🤩🤩روزی که بهم بگی مامان من میمیرم و زنده میشم 🤭رادوینم، عشق مامان ❤️داشتن تو داشتن تمام خوبیهای دنیاس، مرسی از اینکه پسرمی🤩👶
یه شبایی تو زندگی هست که وقتی دفتر خاطرات زندگیتو ورق میزنی به چیزایی میرسی که نمیدونی تقدیرت بوده یا تقصیرت به ادمایی میرسی که نمیدونی دردن یا همدرد به لحظه هایی میرسی که هضمش واسه دل کوچیکت سخته و به دردایی میرسی که برای سن و سالت بزرگه به آرزوهایی که توهم شد رویاهایی که گذشت به چیزایی که حقت بود اما شد توقع! و زخمهایی که با نمک روزگار آغشته شد و احساسی که دیگران اشتباه می نامند دست آخر دنیایی که بهت پشت کرده و بازهم انتهای دفتر، خودت میمانی و زخمهایی که روزگار پشت هم میزندو سکوت هم دوای دردش نیست... "کاش دنیا مهربان تر بودی "