اونایی که تو این اوج بیماری عروسی و تولد و دورهمیشون ترک نمیشه
چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
عمم که فکر میکنه دختری که ازدواج نکرده ترشیدست و زنی که پسر نداره بی ارزشه
این عمه لایق فحشه😁😁😁😁😁
خودم...خواهرم...شوهر خواهرم....برادرم...زن برادرم.....برادر شوهرم...بهترین دوستام....بهترین افرادی که میشناسم....همکارام....همه کادر درمانیم....خسته ایم....نا امیدیم....لطفا توخونه بمونید...و اگر بیرون میرید ماسک بزنید...این فکر لعنتی که هر لحظه ممکنه یکی از این عزیزان رو از دست بدم....جهنم زندگی منه....لطفا هیزم به آتشی که در ذهن من روشن است نگذارید..😔
خودش رو میزنه کوچه علی چپ روزی چند بار تماس تصویری میگیره از همه چی زندگی ما میخواد سردرآره،یکی از فامیل من بیاد میخواد منفجر بشه،علنا تو روم میگه چرا بری خونه بابات، باید فقط بیای اینجا.......
خدای خوبم؛ این شعر بخشی از احساس من نسبت به تو رو به تصویر میکشه ؛ " مرا هزار امید است و هر هزار تویی/شروع شادی و پایان انتظار تویی /بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت /چه بود غیر خزان ها اگر بهار تویی/دلم ز هر چه به غیر از تو بود خالی ماند / در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی/شهاب زودگذر لحظه های بوالهوسی است /ستاره ای که بخندد به شام تار تویی /جهانیان همه گر تشنگان خون من اند/ چه باک زان همه دشمن چو دوست دار تویی /دلم صراحی لبریز آرزومندی است/ مرا هزار امید است و هر هزار "تویی"شاعر:سیمین بهبهانی