2777
2789
یادش بخیر کوچیک ک بودم خونمون روبروی مدرسه بود، یه دوچرخه داشتم بچه ها وقتی از مدرسه میومدن همش سرمو ...

یچیز دیگ، ما روستا بودیم مامان بزرگم اینا گاو داشتن، من همش گریه میکردم میگفم شیر گاو نمیخام، شیرپاکتی میخام، اونموقع هم ک مغازه نبود پیشمون، مامان بزرگم میرف از بچه های مدرسه شیر پاکتی میگرف میو رد واسم🤣🤣🤣🤣

خدایا گناهانمو ببخش، امیدمو ب زندگی چن برابر کن، و ازت میخام هیچ وقت سایه شوهرمو از سرم کم نکنی، کمکم کن بتونم زن بهترینی باشم، هم برای شوهرم هم برای زندگیم🙏🙏
دوست داری تعریف کنی عزیزم؟ 


بچه بودم رفتم حموم نشت گاز ودقیقا دکتر گفته بود دودقیقه دیرتر رسیده بود فوت ....یکبارم فشارن خیلیییی افتاد ...دکتر هول کرد نگفت فشارن چند بود فقط گفت زود بهش سرم تزریق کنید ودیگه هیچی یادم ننیومد تا ب هوش اومدم

عشقم مادرم 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

همه اینایی که میگین منم داشتما، ولی نشد از بچگی لذت ببرم🙄

منم دوران بچگی خوبی نداشتم اما بازم قشنگیهای خودشو داره من به اینا که فکر میکنم خوشحال میشم و لبخند میزنم 

یه روزی میام اینجا مینویسم که به هدفم رسیدم خدایا شکرت 😍
ببخشید ....لاکچری😲

😂😂😂😂آنوقتم همش گریه میکردم واسه آدامس، همش میگفم ادا😂😂

خدایا گناهانمو ببخش، امیدمو ب زندگی چن برابر کن، و ازت میخام هیچ وقت سایه شوهرمو از سرم کم نکنی، کمکم کن بتونم زن بهترینی باشم، هم برای شوهرم هم برای زندگیم🙏🙏
یانگوم زرنگ بود دیگه.آشپزیشم خوب بود.

وای من دیوونه بودم موهاشون که یادته میبافتن دور سرشون میپیچیدن اونارو با شالهای مامانم دور سر خودم با یه مشقتی میپیچیدم ... چقدر حرص دادم به مامانم ...😂

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

قول برای رسیدن

asmooni1 | 10 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز