بچه ها تو پست قبلیم گزاشتم چشمامو لیزیک کردم اومدم شهرستان حتی مادر شوهرم ی زنگ نزد خواهرم میگه بی عرضگی از خودته خسته شدم از بس فکرم درکیر بیشعوری اینا شد
شوهرت هم به نظر میاد طرف شماست، چون میگی دو سال با خانوادش قهر بودین. پس یعنی بدیهای اونارو قبول دار ...
دقیقا خانوادش از این سوختن ک دیدن شوهرم طرف منه .اره واقعا میدونه و قبول داره اونا مقصره ولی میگه مادرمه چکار میتونم بکنم.تنها کاری ک ازم برمیاد اینکه نزارم دخالت کنن.خدایی همه تلاششم میکنه ک چیزی کم نداشته باشم
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
به نظرم بشینین باهم تو و شوهرت حرف بزنید یه سری قوانین بذارید یه سری چارچوب قرار بدید نسبت به اخلاق ...
من ب شوهرم میگم مثلا تو باید بهشون بگی احترام منو بخوای ازشون میگه احترامی ک من بگم ب چ درد میخوره خودشون باید بزارن.شوهرمنم خیلی عوض شده دقیقا حرفایی ک بهش میزنم رو جلو خانوادش از زبون من میگه ولی مادزش از اون افریطه هاس چون ک پدر نداشتن شوهرم زیادی بهشون رو داده هر کاری دارن براشون انجام میده میترسه انگار ازشون و نمیخواد ناراحتشون کنه ولی گفتم ب سوهرم بگم ک باید از خانوادت ناراحت میشدی .من شهرستانم ولی شوهرم خیلی راحا ب خانوادش سرمیزنه حتی گفتم پس سراغ منو ازت نگرفتن گفتم چرا
پس بیخیال اونا باش. مهم شوهرته. اونو برای خودت نگه دار. به جاریهاتم پیش تو خیلی محبت میکنن و احترام ...
مامانمم میگه مهم شوهرته ک هواتو داره.یعنی دقیقا وقتی خونشون میریم شوهرم انقد هوامو داره ک منفجر میشن یعنی خودش میدونه ک اونا مقصرن .واقعا هم دیگه حوصله ناراحتی ندارم دلم میخواد بچه دار بشم ب زندگی خودن فک کنم.جاری هامم ی مشت ادم حسودن چون من جهارم بیشتر از اونا بود کلا از هر لحاظی ازشون سربودم چشم دیدن منو ندارن خودشون همیشه میگن تو خیلی جهیزیه داشتی تو باسلیقه ای.
اره بابا خیلی حرکت زشتیه بنده خدا بگه باید به زن من احترام بزارید شوهر خواهر من چند بار خواهر ...
دقیقا هدفشون اینه زندگی ما خراب بشه.مادرشوهرم دوسال پیش اومد خونمون با من و شوهرم ی بحثی راه انداخت کلی حرف زد حتی طلایی ک اوردنو اومد پس گرفت منتظر بود من از پسرش جدا بشم منم نشستم سرزندگیم همون موقع با بیکاری شوهرم ساختم حتی ب خانوادم نگفتم ک شوهرم بیکاره و اومد طلارو پس گرفت .از همیت سوخت مادرشوهرم حالام واقعا دلم نمیخواد زندگیم خراب بشه. ولی خواهرم میگه باید ب روی شوهرت و خانوادش بیاری