بازشرایطی اونایی ک تو شهرای بزرگ زندگی میکنن چون اکثرا خونه های جدا دارن.منم باز اگ خونم جدابود انقد تو فکر نبودم.توی ی جیاط با مادرشوهر مدام حیاط شلوغه.میخاستم برای ای وی اف برم خونه مادرم ولی اوناهم خونه رو تعمیرمیکنن.خیلی تحت فشارم
بخدا صب بیدارمیشم انگار ی چیزو گم کردم.ی جای خالی ی خلا تو زندگیم دارم.اخه خیلی بچه دوستم
دقیقا منم مثل تو خیلی وقت ها بی تاب میشم. مخصوصا خبر بارداری میشنوم میگم خدا حفظ کنه براشون ولی ای کاش منم باردار بودم. همه ی حرفاتو درک میکنم. ولی باهاش کنار بیا. دیگه قسمت اینه که ما با سختی بچه دار شیم. من کل انتقالم بی تاب بودم و میگفتم منفیه. و واقعا هم منفی شد
بخدا صب بیدارمیشم انگار ی چیزو گم کردم.ی جای خالی ی خلا تو زندگیم دارم.اخه خیلی بچه دوستم
من البته خانواده شوهرم میدونن که شوهرم مشکل داره. چیزی نمیگن. تو هم اگه تحت فشارت گذاشتن به مادرشوهرت بگو فقط. اون وقت اگه جاریت حرفی بزنه مادرشوهرت حتما ضایعش میکنه
من شنیدم خیلی سخته فقط از ته قلبم ميخوام خدا جواب تمام انتظار ها و زحماتتونو بده بچه های خوشبخت و سالم و خوش قدم آخه خاله منم ای وی اف کرد خیلی عذاب کشید ولی الان چهارتا پسر داره اون مشکل از خودش بود