<<< شعر >>>

وقتی رد پای مهربانیت را
در قلب کسی باقی می گذاری
همیشه بیشتر از حاضرین
حاضری
حتی اگر غایب باشی ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌

گفتی مرا که چونی در روی ما نظر کن

گفتی خوشی تو بی ما زین طعنه‌ ها گذر کن

گفتی مرا به خنده خوش باد روزگارت

کس بی‌تو خوش نباشد، رو قصه دگر کن

گفتی ملول گشتم از عشق چند گویی

آن کس که نیست عاشق گو قصه مختصر کن

در آتشم، در آبم، چون محرمی‌ نیابم

کنجی روم که یا رب، این تیغ را سپر کن

گستاخمان تو کردی، گفتی تو روز اول

حاجت بخواه از ما وز درد ما خبر کن

گفتی شدم پریشان، از مفلسی یاران

بگشا دو لب جهان را پردر و پرگهر کن

گفتی کمر به خدمت، بربند تو به حرمت

بگشا دو دست رحمت بر گرد من کمر کن

“مولانا

[QUOTE=164923064]بزرگوارید . مورد خاصی نیست [/QUOTE

 باید اجازه میگرفتیم ممنون 🙏🌹

اوجا بیر آه چکیرم تا فلکین باغری یانا
چالدی هر بیر شیی می ،قلبیمی دولدوردو  قانا

او قدر گوزله میشم یار یولونی من گئجه لر
گئتدی الدن قراریم بو اؤرگیم گلدی جانا

ایچیرم هر گئجه من بی وفا یار ساغلیغینا
بلکه بو پیس یوخودان بیر گئجه کونلوم اویانا

یوخدی از بس کی منیم دردیمه درمان یارب
چالیرام منی باشیمی بیر بویانا بیر اویانا

سن یالانلار لا منی سئومگه پشمان ائتدین
اولماز ایمکانی کی *رویا* داها عشقه اینانا

امروز چنان مستم
کز خویش برون جستم
ای یار بکش دستم
آن جا که تو آن جایی


جانا نظری فرما
چـون جان نظرهایی
چون گویم دل بردی
چـون عیـن دل مایی

#مولانا

جان به جانان، دل به دلبر، گر دهی

جان و جانان دلبر و هم دل توئی.❤❤

سلام بانو ظهرتون بخیر ممنون تگم کردین...💛

" ناشکری نمی کنم 

شراب خنده های تو هم 

غنیمتی ست بخدا 

در این خمارستان اندوه 

اما تو بگو 

چه بگویم به خضر افسرده ای که 

هر شب 

خود را در حوض حیات 

خفه می کند..💛  

شاعرش از دوستان خانوادگی ما هستن 

از خودشون اجازه گرفتم و شعر و اینجا میذارم...  

یک نفر نی می زند در معبد تنهایی ام
یک نفر گم می شود در خنده ی شیدایی ام

روی موهایم هزاران یاس آبی رسته است
بعد ازین من هستم وافسانه ی رسوایی ام

چشمهای خیس شب در هی هی چوپان دل
می زند آهنگ اندوه من وتنهایی ام

این شب آخر که یلدا را سیه رو کرده است
خواب را پس می زند در نغمه ی لالایی ام

کاش فردا معنی امروز کشتن را نداشت
اهل امروزم ولی دیوانه ی فردایی ام

یک نفر نی می زند در غربت فردای من
آه از این نغمه واین رقص بی پروایی ام

باز از امروز تا فردا جنونی دیگر است
نغمه های گرم چوپان می کند لیلایی ام

@nafasam1370  

نم‌ نم باران شعـاعِ چشم تارم را گرفت
چشم واکردم غمت دارو ندارم را گرفت

اشک های بی‌ قرارم رودِ شورِ غصه شد
سیل غم آمد همه ایل و تبارم را گرفت

هرچه کردم تا فـراموشت کنم اما نشد
خاطرات هرشبت صبر و قرارم را گرفت

آمـدم گـرمـای آغـوش تـو آرامم کند
سـردیِ لبخنـدهایت روزگارم را گرفت

خواستم باتـو بِرویَم بـاز هم مانند گل
فصل زرد رفتنت شوقِ بهـارم را گرفت

معتبر بودم به یُمنِ این غرور شیشه‌ای
سنگِ سنگینِ نگاهت اعتبارم را گرفت

گفتی غزل بگو، چه بگویم عزیز من!؟؟  

شیرین تر از خیال تو شعری نخوانده ام

@غزلبانو38  

🕊
چقدر بی هوا و سر خود  
این بار؛ دلم محبت خواست
یک آغوشی
به وسعته گریه...

سپاس 

یکی از شعرهای چالش که قبلا نوشته بودم با احترام تقدیمتون بانو جانم : 

“نایاب ترین عشق جهانی بانو”
زیبای زمین و آسمانی بانو
لبخند لبت گل و نگاهت دریا
انگار بهار جاودانی بانو
با هر نفس لطیف و عطرآگینت
یادآور پایان خزانی بانو
محتاج توام که سایه ات بر جانم

 با مهر خودت بگسترانی بانو

تو آمده ای که حال دل خوب شود

از سمت خدایم ارمغانی بانو

از یمن وجود توست ، دنیا برجاست

تو علت خلقت جهانی بانو

دلتنگ تو می شوم نباشی اینجا

آنقدر که خوب و مهربانی بانو

من عاشق قلب مهربانت هستم

ای کاش کنار من بمانی بانو

تا خیره شدم به چهره ات دیدم عشق

در عمق وجود من نهانی بانو

می بوسمت ای عزیز تر از جانم

تا عشق مرا به خود بدانی بانو

تقدیم تو ، شعری از “غزل بانویت”

خوشحال شوم اگر بخوانی بانو

غزلبانو#  

آروم هستین.................

.

.

.

.

چرا تلخ؟!

ای وای قلبم که😍😍😍😍

با اجازه اسکرین 😘😘🤦‍♀️