2777
2789
عنوان

بچه ها

| مشاهده متن کامل بحث + 5361 بازدید | 419 پست
بد به دلت راه نده. همچی همونجوری ک میخای پیش میره یکم مثبت باش لطفا بذار همچی خوب باشه

لیلیوم جان دست خودم نیست 

نهایت تلاشمو میکنم ک قوی باشم ولی نمیشه

اصلا وا رفتم

تنها موضوعیه ک تو زندگیم توش ناتوان شدم

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

ببین سپیده بقول بچه ها نیمه پر لیوان رو ببین... مثلا یه روز در میون شدن شاید باعث بشه کمتر ببینیش ولی از اونطرف شاید ندیدنت دلتنگش کرد و علاقه اش بیشتر شد... یکی از راه‌های عاشق کردن آدمها اینه که اول زیاد معاشرت کنی و بعد معاشرت رو کمتر کنی تا طرف دلتنگ بشه... اگه همیشه در دسترسش باشی جالب نیست و ممکنه علاقه رو کم کنه... حتی شاید بهتر بود مثلا یه هفته مرخصی میگرفتی تا از ندیدنت حسابی دلتنگ بشه و نداشتنت رو احساس کنه

شما دعا کن واسم دعای مومن در حق منه رو سیاه😔

نگو عزیرم این چرفیه گلم بقول مالک اشترمون شما خیلی باایمانید عزیزم😊

امیدوارم ب زودی خبرای خوبی برامون بیاری عزیزم

بودن تو دلیل نمی‌خواهد؛ تو خودت دلیل بودنیبودن من را دلیل باش.

خب چرا از مسئول فناوری یه جوری در نمیاری و نمیپرسی که آیا کسی زیر سر داره یا نه ؟ و تصمیمش چیه ؟

بهتر از اینه که انقدر خودت عذاب بدی نمیخوای مستقیم به فناوری بگی که دوستش داری فقط میخوای بفهمی برنامش چیه قصد ازدواج داره یا نه

قراره یه روز در میون برین دیگه مگه تو برنامه جدید روز حضور اون با تو فرق میکنه ؟؟؟ 

اگه آره خب بهتر میفهمی دلتنگته یا نه و اصلا شاید ورق برگشت یه کارایی کرد

راستی من قبلا پرسیدم ج ندادی اون پسره که ازت خواستگاری کرد میبینی هنوز؟ حرکات رفتارش چه جوریه تورو میبینه فرار میکنه میره یا نه ؟

خب چرا از مسئول فناوری یه جوری در نمیاری و نمیپرسی که آیا کسی زیر سر داره یا نه ؟ و تصمیمش چیه ؟ به ...

نمیخام رسوا بشم

بهش بگم کمکمم میکنه مطمینم

ولی نمیتونم از ابروم مایه بذارم

زیادم نمیخام بپرسم ازش. تا همینجاشم وقتی سه تایی باهمیم فضا ی جور سنگین میشه

نمیخام رسوا بشم بهش بگم کمکمم میکنه مطمینم ولی نمیتونم از ابروم مایه بذارم زیادم نمیخام بپرسم ازش ...

ی چیزم بگم تو حرف زدن من باهاش خیلی راحت ترم انگار

امروز مسوول فناوریه گفت رییس بهم گفت سخنرانیم امروز چطور بود نقصاشو بگو. منم ب فناوری  چند موردو گفتم . گفتم اینارم میگفتی. گفت نه انقدر ک نمیتونستم بهش بگم. درشورتز ک اگه من بودم راحت میگفتم اون موردارو بهش

الان ک فکر میکنم میبینم تو حرفامون عصرا چقدر پر رو بودم و خیلی پیش رفتم😐

از خودم خجالت کشیدم




خب چرا از مسئول فناوری یه جوری در نمیاری و نمیپرسی که آیا کسی زیر سر داره یا نه ؟ و تصمیمش چیه ؟ به ...

اون پسره ک یبار تو ادره رک و پوست کنده باهاش گپ زدم

اصرار داست چند ماه بعد فکر کنم و جوابشو بدم

بهش گفتم نه

دیگه پذیرفت... میبینمش سعی میکنیم مثل قبل باشیم

ی چیزم بگم تو حرف زدن من باهاش خیلی راحت ترم انگار امروز مسوول فناوریه گفت رییس بهم گفت سخنرانیم ام ...

سپیده چرا اینطوری فک نمیکنی ک شاید اون خودش ب تو این اجازه رو میده باهاش راحت باشی و نظرتو بی رودربایستی بگی ولی ب اون آقا ایقد اجازه راحتی نده گلم

بودن تو دلیل نمی‌خواهد؛ تو خودت دلیل بودنیبودن من را دلیل باش.
سپیده چرا اینطوری فک نمیکنی ک شاید اون خودش ب تو این اجازه رو میده باهاش راحت باشی و نظرتو بی رودربا ...

اره اینم میتونه باشه

ی روز عصر رفته بودم اداره

گفته بودم بابت ی سمت بالاتر بهم پیشنهاد داده بود، بعد گفت باید ناملایمتی همکارارو تحمل کنی و این حرفا بابت افزایش سمت.بعد گفت سعی کنبیشتر مراقب باشی بابت رفتارت و من موندم اصلا بعد گفت اون استوریا و اهنگ ها. من اصلا قفل شدم

گفت اونادو همکارا ببینن نمیگن(بعد حرفشو قطع کرد). من دو سه دقیقه گپ نمیومدم . قفل شدم. گفت رفتی تو فکر. گفتم نه همینجام. گفتم من فقط شماره شما و رییس قبلیو ذخیره دارم شماره همکارارو ذحیره ندارم و کسی نمیبینه. گفت وونا ک سمارتو ذخیره دارن. گفتم نه تنطیماتش جوریه ک اونا نمیبینن. یعنی تا این حد پیش رفت و اینارو بهم گفت

اگه خودشو ب خنگی نزنه باید همون روز متوجه شده باشه فقط استوریامو خودش میبینه

اون روز بغض کردم و کلا صدام برگشت . با همون حال خداحافظی کردیم. بعد ی ربع بعدش ز زدم اتاقش

گفتم اقای رییس ی خواسته ای دارم بابت قبول اون سمت. گفت چی. گفتم فقط برای ایام سرپرستیتون قبول میکنم اون سمتو. ان شاءالله رییس شدین با انتقالیم موافقت کنین. گفت اینطوری ک نمیشه

اره اینم میتونه باشه ی روز عصر رفته بودم اداره گفته بودم بابت ی سمت بالاتر بهم پیشنهاد داده بود، ب ...

اون سمت فقط چند ماه باید مکاتبه کنم تا بدن بهت

گفتم من واقعا دیگه نمیدونم...

گفت دلیل اصرار ب رفتنتونو نمیدونم. من سکوت کردم

گفت قول میدم هر موقع دارم از این اداره میرم شمارو هم ببرم(منطورش این بود با انتقالیت موافقت کنم)

گفت تو زمان ریاستم باید باشین. گفتم اتفاقا میخوام اون زمان نباشم

گفت چ دلیلی داره که رفتنت به رییس شدن یا نشدن من مربوطه... باز سکوت کردم .و اون ادامه داد گفت فعلا ک مشخص نیست هنوز رییس شدنم. و گفت حالا درست نیست گفتنش ولی مرکز بابت ازدواجم تحت فشار قرارم داده و من فعلا گفتم نمیتونم اصلا.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

مستقل شدن

maha_2002 | 1 دقیقه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز