سیندرلا
همینجور داشت حرصشو خالی میکرد که یهو زنگ درو زدنننن 😯
سیندرلا عین هلیکوپتر...ببخشید عین یه پروانهههه پرید و رفت درو بازکردو از پستچی نامرو گرفت و برد تو اتاق موسیقی ارام و ارزو 😁
درو که باز کرد ای خدا ای خداااااا نصیب گرگ بیابون نکن این صداهارو دید ارام با همنوازی ارزو 😂😂 دارن اواز 🎶🎵امشب دل من هوس رطب کرده 🎶رو میخونن و چقدرررر صدای ارام شبیه شماعی زاده بود سیندرلا بلا به دوری گفتو چون دید نمیتونه تو این حجم صدا دووم بیاره نامرو موشک کاغذی کردو به سمت نامادریش نگار نشونه رفتو و پرت کرد نگار خانوم سریع موشکو تو هوا گرفتو دید نوشته دعوتنامه نگار که اینو دید چنان جیغ نکره ای کشیده که ارامو و ارزو از جا پریدن
نگار خانومم شروع کرد به بلند بلند خوندن نامه 😯
ای ملت همیشه انلاینننن از شما که نه از دخترای جوونتون میخوام بیان مهمونی میخوام پسرمو دوماد کنم با عشق ملکه 😗نگارو ارامو ارزو و سیندرلا هم اماده شدن تا برن مهمونی اما دم رفتن سیندرلا رفت کیفشو بیاره که ارامو ارزو نگار از بدجنسیشون گاز پرایدشونو گرفتنو رفتن 😫
سیندرلا تا این صحنه رو دید زد زیر گریه و افتاد رو زمین که یدفعه یه پیرزن تپلی ظاهر شد و زد پس کله سیندرلا و گفت...
هو چته ابلح ؟پاشو خودتو جمع کن میمون من فرشته نجات چشمعسلی پاتریک هستم @چشمعسلی7780 ... حالا یالا بگو چه ارزویی داری براورده کنم....
سیندرلا که خعلی دیگه کف کرده بود گفت ...
میخوام برم جشن شاهزاده ....😩😖😔
فرشته نگاه عاقل اندر سفیهی به سیندرلا انداختو گفت...
خب بیا برو کی جلوتو گرفته ؟😐الان زنگ میزنم یه اژانس میگیرم برو 😑😐
سیندرلا که دید بیراهم نمیگه زنگ زد اژانس دید یه پراید عین لگن تابوت مانند جلو در ظاهر شد فرشته که پرایدو دید چوبو زد فرق سر سیندرلا و گفت ....
ماشین بهتر نبود؟؟خاک بر سرت 😐🖐🏻
خلاصه کفششو دراوردو حالا بدو بدو اژانسو دنبال کرد تا اژانس بذاره بره ...اژانس که رفت رو به سیندرلا گفت ...
یالا برو یه کدویی چیزی بیار اینجا ...😐
سیندرلا هم بدو بدو رفت تو باغشون یه کدوی گنده بک اورد گذاشت جلوی فرشته چشمعسلی پاتریک ☺
فرشته چشمعسلی پاتریک چوب جادوییشو تو هوا چرخوندو زد فرق سر کدوی فلک زده که یهو کدو تبدیل شد به یه اچ سی کراس(اسکراس)سفید مامانی 😎😎😍😍😍😍
سیندرلا خواست بشینه تو ماشین که یهو یادش اومد رانندگی بلد نیست اینو به فرشته هم گفت فرشته هم سریع رفت تو باغ و یه سوسک سیاه سوخته رو تبدیل کرد به یه دختر چشمون سیاه @چشمون00000سیاه چشمون سیاه بعد کلی دعوا با سیندرلا فهمید قضیه از چه قراره و خلاصه چشمون سیاهو سیندرلاهم با هر بدبختی بود رفیق شدن 😍سیندرلا و چشمون سیاه پریدن تو ماشین فرشته چشمعسلی هم یه نفس راحت کشید و رفت پای کارتون باب اسفنجی😌