هفته پیش با شوهرم بحثم شد قاطی کرد بعد پنج سال زندگی چنان یکدفعه سر هیچی عصبی شد هیچی جلودارش نبود منوگذاشت خونه بابام ، انگار ک چندوقت سر مسأله های مختلف خودخوری کرده یهو زد بیرون ناراحتیش ، به بابام گفت دیگ نمیخوامش و رفت
بعد دو سه روز پیام داد و شروع کرد حرف زدن و استوری غمگین گذاشتن ،گفتم اگر زنت دوست داشتی میآمدی دنبالش و....بابامم عصبانی گفته بود تا نیاد بگ غلط کردم راهش نمیدم ، در کل هم من مقصر بودم سر بحثمون
گفت اگر من مقصر بودم میومدم اما اینبار تو باعث شدی ، گفتم هرچی کار تو جلو خانوادم بد بوده و...
خلاصه گفت تو بیا من جبران میکنم اما من نمیام و...اصرار کرد
منم جلو بابام روم نمیشد برم میگفتم هم نمیذاشت،
شب رفته بود بیرون جریان به مامانم گفتم و اومدم خونه کلی از دلم درآورد و....
اما بابام ک برگشته دیده نیستم عصبانی شده گفته بهش بگو دیگ پاشو خونه من نمیذاره نه خودش نه شوهرش
چندبارم جلو خودم گفته بود حتی بیاد معذرت خواهی کنه دیگ نیاد خونم ، و...هفته دیگ تولد مامانمه چی کنم؟
نرم ؟ از طرفی مامانم تو صحبتاش یجوری رفتار می کنه ک یعنی نرم ببینمش مثلا میگم شام چی داری همینطوری میپرسم میترسه ک نخوام برم میگ چطووووور؟
قبل دعوا ما هفته یبار خونشون میرفتیم اما بابام میگفت هفته ک هفت روز بود این پسر همش خونه من بود شام و نهار، درصورتی ک شوهرم ساعت۱۰شب میاد خونه