بچه ها با خونوادم دعوام شد پدرمادرم کارمندن و همه کارای خونشونو من انجام میدم وقتایی خونه ام اینام میان میخورن ناهار شامو باز من جمع میکنم و میشورم هیچ وقت کاری نکردم بخواد آبروشون زیر سوال بره امروز باکارای دانشگام سرگرم شدم ناهارشونو درست کردم چای یادم رفت بزارم اومدن خونه داد و بیداد که همیشه همینجوری خستمون کردی به خدا همیشه همینن گاهی میگم خدایا منو ازینا دور کن فقط من بدون اینا خوشم خستم به خدا به نظرتون چکار کنم😔