من از درد نمینویسم
من با درد مینویسم...
من از تنهایی نمینویسم
من تنهای تنها مینویسم...
میگویم من از فاجعه ها خبر نمیدهم
من خود فاجعه ی بی خبر هستم .................
تو که نمیدانی خنده هایم چقدر درد میکند...
فقط میبینی که میخندم...............
پس قضاوت به خوشبختیم نکن...
پس
لحظـه های سکوتـــــــم
پُــــــرهیـاهــــو تـــرین دقایـــــــق زندگـــــی ام هستند
مملو از آنچه میخواهم بــــــــــگویم
و
نـــــــــمیگویم!!!!!!
نمیتوانم بگویم..........
امروز همان فرداییست که دیروز نگرانش بودم.....!