2777
2789
عنوان

قصه نابودی زندگی من

| مشاهده متن کامل بحث + 1926 بازدید | 59 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

تا عروسی که حسرت همه چی به دلم موند از خرید عروسی که حتی ۱ساعت برام نخریدن و منو مادرمو به گریه اندا ...

حتی سرویس بدل هم قرض کردن عجب آدمای بیخودی

💙💙ممنون میشم برای سلامتی و عاقبت بخیری پسرام  یه صلوات بفرستید💙💙

عروسی کردم ورفتم اما روز خوش ندیدم.من اونجا غریب بودم حتی ۱فامیل نداشتم.بخدا منو حتی ماهی ۱بار تاسرخیابون نمیبرد.کلا۳بار تو دوسالی که عروسی کردم اومد خونه بابام.بقیش تنها بودم.چندبارم کتک زدشدید اما همیشه از کمرم میزنه که جاش نمونه

خانوادش هر توهینی میکردن.پدر شوهرم به من میگفتم با کدوم پسر دوستی و تو خیابون میوفتاد دنبالم یا بهم میگفت میکشم آتیش میزنم.گوه نخور و زر نزن...اینارو پدر شوهرم میگفت

هیچ جا ازم دفاع نمیکرد.انگار بود ونبودم براش مهم نبود بخدا تواین ۳سال که عقد وعروسی کردیم.این پیام به من نداده

از سرکارش میرسید لباس عوض میکرد میرفت خونه مادرش تا وقت خواب.غذاشم اونجا میخورد

به من می‌گفت میگم خواهرام برینن تو دهنت یا خیلی حرفای بدتر.دائم به خانوادم توهین میکرد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792